همدان

آقای همدانی! دستور می‌دهم شما فرمانده ما باشید

خبرگزاری فارس-همدان، علی پنبه‌ای؛ ۶ سال از آن صبح جمعه که خبر شهادت حاج حسین همدانی، دهان می‌چرخید می‌گذرد، ۶ سال از آن روزی که حاج حسین را در همدان با شکوه تمام در زادگاهش تشییع کردیم می‌گذرد. حاج حسین اسطوره همه رزمندگان همدانی است، فرماندهی که هرجا سپاه کم می‌آورد او مشکل‌گشا و راهگشا بود.

حاج حسین پس از پایان هشت سال دفاع مقدس هم لباس سربازی از تن در نیاورد و در تمام آوردگاه‌های حساس که انقلاب را تهدید می‌کرد، حضور داشت. اعتقاد، ایمان و شجاعت بی‌مثالش برای همه الگوست.

این روزها همه در سوگ نبودن او هستند هم آنهایی که از نزدیک با حاج حسین حشر و نشر داشتند و هم آنها که او را تنها پشت تریبون دیده بودند اما عاشقش شدند به خاطر آنکه آنچه می‌گفت از دل برمی‌آمد و لاجرم بر دل می‌نشست.

حاج حسین همدانی با شهادتش تمام نشده است و هنوز می‌توان از یادگاری‌های او بهره برد، میراث او برای ما راه و رسم عاشقی در دستگاه اهل بیت(ع) است که برایمان به ارمغان گذاشته؛ همچنان باید او را بیشتر بشناسیم، زندگی و شیوه زیست او آیینه تمام‌نما برای کسی است که می‌خواهد یک مسلمان واقعی باشد، یک شهروند نمونه باشد و یا مدیر و دلسوز واقعی؛ منش او راهنمای کاملی است برای انسانی که می‌خواهد به خدا و خلق خدا خدمت کند. در این راه به دلیل اعتقاد راسخ حاج حسین به حفظ میراث شهدا و بازگو کردن آن آثار درخشانی به جا مانده و سهم بزرگی به حاج جعفر مظاهری می‌رسد او که پرورش یافته راه و رسم حاج حسین است، خودش صاحب بینش عمیق و تحلیل والاست و آثار به جامانده از او می‌تواند در این مسیر راهگشا باشد.

در کتاب «حدیث حاضر غایب»، محسن صیفی‌کار با حاج جعفر مظاهری مفصل درباره حاج حسین گفت‌و‌گو کرده است، حاج جعفر نیز به دلیل قدرت حافظه‌ای که دارد با بازگو کردن رویدادها به تحلیل آنها می‌پردازد. به همین دلیل «حدیث حاضر غایب»، یک کتاب بی نظیر و استراتژیک است که می‌تواند برای هر فردی راهنمای عملی باشد. همانطور که حاج حسین همواره مرد عمل و میدان بود.

در این نوشتار به دنبال شناخت حاج حسین می‌رویم و از این کتاب بهره می‌گیریم، حاج حسین را با شما در کلام شهدا، بزرگان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس دنبال می‌کنیم…

هدیه حاج محمود برای حاج حسین

ابتدا از یار غار او حاج محمود شهبازی شروع می‌کنیم، دانشجوی خط امام که به عنوان فرمانده سپاه همدان وارد استان می‌شود و با همراهی بزرگانی چون حاج حسین همدانی حماسه‌ها رقم زدند.

به گفته سردار مظاهری، حاج محمود عادت داشت که به نیروهایش سرکشی کند و برای آنها هدیه ببرد که اغلب این هدیه یک «کتاب» بود.

بر اساس همین رسم، حاج محمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان کتاب مشهور پرواز ملکوت امام خمینی(ره) را به حاج حسین همدانی هدیه می‌دهد و در آن برای حاج حسین می‌نویسد: «بسم رب المجاهدین. برای برادر صدیق و شاهدمان و حسین‌وار عزیزمان، برادر همدانی، او که صداقت و اخلاص را به ما می‌آموزد و با پروازش در ملکوت به ما شیوه زندگی را می‌آموزد و این گفته مدح نیست! [هرچند] که مدح چون اویی، مدح شرف است و تقوا و… به امید پیروزی اسلام و ذلت کفر. محمود شهبازی»

جعفر مظاهری پس از این روایت می‌گوید: من فکر می‌کنم هر چقدر در خصوص آقای همدانی تعریف کنیم و از ویژگی‌های او بگوییم، نمی‌توانیم بهتر از این دو، سه خط بی‌ریا و تملق آقای شهبازی بر زبان بیاوریم.

حاج محمود دستور می‌دهد حاج حسین فرمانده او شود

شاید هیچ کس به اندازه حاج محمود شهبازی ما را در شناخت حاج حسین همدانی یاری نمی‌کند. او علاوه بر اینکه به خوبی حاج حسین را شناخت و با او یکی شد، به او اعتماد کامل داشت. ماجرای دستور شهبازی برای فرمانده شدن حاج حسین از نوادر رویدادهای جنگ است و جایگاه حاج حسین همدانی را مشخص می‌کند. این ماجرا را از زبان حاج جعفر مظاهری نقل می‌کنیم:

داستان از این قرار است که عملیات ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ پیش روست و حاج محمود چهار محور عملیاتی مشخص می‌کند و مسئولیت یکی از محورها را بر عهده خودش می‌گذارد در این میان برای حاج حسین محوری نمی‌ماند، حاج حسین اعتراض می‌کند: « یعنی چه؛ مسئول محور شما هستی!؟ من اینجا کلی شناسایی کرده‌ام و منطقه را کاملاً توجیه هستم. آن وقت شما که باید مسئول کل عملیات عملیات جبهه میانی باشی، می‌خواهی بروی خط؟ پس مسئولیت شما را که انجام بدهد؟» آقای شهبازی با خونسردی تمام گفت:«همین که گفتم شما فرمانده جبهه میانی و این عملیات هستید.» وقتی آقای همدانی مقاومت کرد، آن روی سکه مدیریتی شهبازی رو شد و آقای همدانی به ناچار تسلیم شد. خیلی جدی به او گفت: «من به عنوان فرمانده سپاه به شما دستور می‌دهم که فرماندهی ما را در عملیات آتی به عهده بگیرید. حرف دیگری هم ندارم. فردا صبح با فرمانده گردان ۱۱۱ تانک ارتش؛ سرگرد قبادی هماهنگ شوید و روی ارتفاعات «ریخک» و «سراب گرم» قرارگاه مشترک می‌زنید.»

شهبازی عاشق حضور در عملیات بوده و بی‌مهابا شهادت را می‌طلبیده است. به همین خاطر است که عطای فرماندهی را به لقایش می‌بخشد و به خط می‌زند اما خیالش هم راحت است که فرماندهی بی‌نظیر بر جای خود می‌نشاند.

فرمانده مقتدر نظامی

اینکه حاج حسین که یک فرمانده مقتدر نظامی است را تنها محمود شهبازی درک نکرده است، آقامحسن هم به خوبی می‌داند که یک نیروی بی‌نظیر در میان میدان جنگ حضور دارد.

محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره منش تکلیف‌مدارانه آقای همدانی و امثال او را روشن‌تر می‌کند: «در اوایل تشکیل تیپ ۲۷-که واقعاً کار سخت و طاقت‌فرسایی بود- همیشه در کنار همت، همدانی را هم می‌دیدم. او با انگیزه‌ای بالا و دوندگی فراوان دنبال پیشبرد کارها بود. طوری همدانی و همت در کنار هم بودند که من فکر کردم همدانی جانشین همت؛ یعنی جانشین رئیس ستاد تیپ محمد رسول‌الله(ص) است. اما وقتی به مرور کارهای پشتیبانی و تشکیل تیپ به انجام رسید و تیپ عملیاتی شد، همدانی را در جایگاه یک فرمانده مقتدر نظامی آن هم با مسئولیت سنگین فرمانده محوری مشاهده کردم. این گوناگونی ظاهراً متفاوت در پذیرش کارها و مسئولیت‌ها نشان می‌داد که برای او انجام تکلیف مهم است؛ نه نام و عنوان و حتی نوع کار. او هرجا احساس می‌کرد کاری زمین مانده است وارد عمل می‌شد و کمک می‌کرد.»

خیلی‌ها سردار همدانی را ضلع چهارم تشکیل تیپ محمدرسول‌الله می‌دانند ضلعی که اگر تمام و کمال در کنار حاج احمد متوسلیان، محمدابراهیم همت و محمود شهبازی بود اما نامی از آن نبود و همین بی‌نامی ارج و قربش را نزد پروردگارش بیشتر کرد.

«دفاع وطنی» حاج حسین سوریه را حفظ کرد

کار ارزشمند حاج جعفر مظاهری این است که هرچه دیگران درباره حاج حسین گفتند را در خاطرات خود بیان می‌کند. در این میان شخصیت بسیار مهمی چون سرلشکر محمد باقری، فرمانده کل نیروهای مسلح هم از خدمات حاج حسین غافل نیست، او درباره نقش حاج حسین در سوریه تعریف خاص خود را دارد و سردار مظاهری آن را روایت می‌کند: «سال ۱۳۹۰ که حاج‌حسین به سوریه رفت، آنجا وضعیت خاصی داشت؛ تکفیری‌ها از همه امکانات برخوردار بودند. اما در مقابل، ارتش خسته سوریه بود که توان مقابله نداشت و شهرها همه در حال سقوط بود. در همین حین ماجرای عراق پیش آمد و تروریست‌ها «موصل» را تصرف کردند و عتبات عالیات در خطر سقوط قرار گرفت. سردار همدانی فهمید با این ارتش نمی‌شود جلو رفت. او با درس گرفتن از امام؛ بسیج و «دفاع وطنی» را در سوریه راه انداخت تا کنار ارتش بجنگد. اگر این کار نبود، قطعاً سوریه از دست می‌رفت!»

تبحر حاج حسین در بسیج مردم و استفاده از ظرفیت آنها بر هیچ کس پوشیده نیست، او در دانشگاه دفاع مقدس بسیار آموخته بود و در مکتب خمینی(ره) شاگرد برجسته‌ای شد.

سردار مظاهری در کتاب «حدیث حاضر غائب» از قول سردار عزیز جعفری فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روایت می‌کند: «کوله‌بار تجربیات سردار در سوریه و مهمتر از همه امداد الهی که به کمک وی آمد باعث شد تا در سوریه در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی پیروز شود، او توانست با صبر و مجاهدت در سوریه با بهره‌گیری از تجارب دفاع مقدس بسیج مردمی را در سوریه تشکیل دهد.»

حاج حسین از شهادتش مطلع بود

 حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین افراد موثر در جبهه مقاومت بودند، آنها با تجربه بسیج مردمی به عنوان مستشارانی با کوله‌بار تجربه کشورهای اسلامی را حفظ کردند. بنابراین درباره حاج حسین از زبان حاج قاسم شنیدن هم لطف بسیاری دارد.

این سخنان حاج قاسم در یادواره شهدای علمیات رمضان بیان می‌کند و بارها منتشر می‌شود پس با هم می‌خوانیم:

«آخرین لحظه‌ای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی‌ای در او دیدم. من در آن لحظه‌ آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است،

اینکه می‌گویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی… آنجا با خنده به من گفت «بیا با هم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او می‌خواست برود، من داشتم برمی‌گشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم.

وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد:

چون رهد از دست خود دستی زند/  چون جهد از نفس خود رقصی کند

من این دست رقص را، این حالت پرواز را؛ این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم»

حاج قاسم ادامه می‌دهد:

«شهید همدانی کسی که خودش در مقطعی قافله‌سالار شهیدان بوده است در شهیدپروری نقش  ارزنده‌ای داشته‌اند. شهید همدانی کسی بود که این حالت شهید بودن و شهید ماندن را به مدت طولانی در خود حفظ کرد و فرصت را مغتنم شمرد و ذکاوت راهی را پیدا کرده و این راه را به تعبیر ما قاپید. این ذکاوت است این زرنگی است و خود را وارد این راه کرد و سربدار این راه شد، ابوالفضل این راه شد. وظیفه حضرت عباس در کربلا دفاع از حرم انجام بود و برای دفاع از اهل بیت(ع) و خواهرش انجام وظیفه کرد سردار همدانی هم این وظیفه را بر عهده گرفت و چقدر زیبا بر عهده گرفت و چقدر زیبا و پرافتخار به اتمام رساند و نگذاشت گرد جسارت و اهانت بر دامن بارگاه کبریایی حضرت زینب(س) و حضرت رقیه سلام الله علیها بنشیند حسین همدانی ابووهب معروف مقاومت عالم اسلامی است. این شهر، شهر شهیدان بارز انقلاب است شهر شهید شهبازی، شهر شهید حاج بابایی، شهید بزرگواری که با گردانش آمد و در عملیات رمضان در یک فضای بسیار گرمی و در یک جنگ بسیار سختی به عملیات پرداخت.

افسوس و صدافسوس، هنوز حاج حسین حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت، خیلی چیزها مانده بود که به ما یاد بدهد، نقل است که سرلشگر رحیم‌صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیگران توصیه می‌کند که اگر می‌خواهند بدانند همت و دیگران چگونه بودند و چگونه زندگی می‌کردند با حاج حسین همدانی ملاقات کنند.

او درّ گرانی بود که با رفتنش خودش عاقبت‌بخیر شد و ما ماندیم و کلی افسوس. با این حال سردار جعفر مظاهری به خوبی می‌گوید که: انصاف نبود همدانی شهید نشود.

انتهای پیام/۸۹۰۴۰/ی


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا