سیدمحمود دعایی؛ او که صف اول نمینشست
سیدمحمود دعایی؛ او که صف اول نمینشست
پایداری او در این راه چه در زمان زندگی مرحوم امام و چه پس از آن همواره پیدا بود. در کمتر محفل و مجلسی بود که او سخن بگوید و با بیانی شیرین یادی از امام نکند و نکتهای یا خاطرهای نگوید.
روحیۀ خضوع در او بارز بود و ندیدم در صف اوّل مجلسی نشسته باشد؛ با اهل فرهنگ و هنر بسی مهربان بود و در حیات و ممات از همراهیِ آنها کناره نمیگرفت. در روزنامۀ وزین اطلاعات جایی برای گروههای گوناگون وجود داشت و نوشتهها و گفتهها و بزرگداشتها و یادداشتهای آنها چاپ میشد. چراکه او وجه فرهنگی انقلاب را نمایندگی میکرد و جایگاه فرهنگیاش بارزتر از وجوه دیگرش بود. ایشان در بین عموم اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه به کرامت و رحمت و بزرگمنشی شناخته میشد.
استواریاش در مواضع سیاسی جز درایتِ ناشی از نوعی شجاعتِ همراه با متانت و آرامش بود. نه با بادها از جا میجنبید و نه در ابراز مواضعش فریادهای بلند میکشید؛ حتی در شرایط دشوار به شخصیتهایی که از مناسبات قدرت کنار گذاشته میشدند، بیاعتنایی و در حق آنها کوتاهی نمیکرد و گاه احترام او به ایشان بیشتر بروز میکرد.
او چندین دوره نمایندۀ مردم پایتخت در مجلس شورای اسلامی شد که نشان از اعتماد عمومی به مشی و منش ایشان بوده است.
حتی مخالفان منصف هم در حق او بد نمیگفتند. خود او هم به شیوهای زیست و رفتار میکرد که یاد و خاطره امام را مخدوش نکند.
منزل مسکونی او در شهرآرا بود؛ نه در برجها و ویلاهای آنچنانی. یک نیمۀ شعبان، با گروه تهرانگردی به خانۀ ایشان رفتیم، آنچنان ساده و صمیمی برخورد کرد که خاطرهای ماندگار در ذهن حاضران به جا گذاشت. از اتفاق گروهی از همسایگان و اهل محل که از آمدوشد ما باخبر شدند نیز به دیدارش آمدند و حدود سینفر در اتاقهای خانۀ دوطبقۀ او تقسیم شدیم و صبحانهای که بهدست همسر، فرزندان، عروسها و داماد او در منزل تهیه شده بود، خوردیم. آقای دعایی در پایان جدی و صمیمانه از همۀ میهمانان خوانده و ناخوانده دعوت کرد که در هر نیمۀ شعبان در همینجا میزبان ما باشند.
ایشان در روز ١۵ خرداد درگذشت. این شاید ناشی از صفای باطن و پیوستگی روحی و معنوی او و مرادش مرحوم امام باشد. خدایش رحمت کند.
* قائممقام مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
یادبود گروه نخبگان recive برای سید محمود دعایی