سرفه قناری و سکته کلمات؛ داستان انزوایی خود خواسته استاد حکیمی
سرفه قناری و سکته کلمات؛ داستان انزوایی خود خواسته استاد حکیمی
این مستند 86 سال زندگی استاد محمدرضا حکیمی را به تصویر میکشد. مستند «سرفه قناری و سکته کلمات» از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است. داستان زندگی استادی که در خلال 86 سال زندگی از هرگونه طرح رسانهای اعم از مصاحبه، گزارش، فیلم و عکس جز در موارد استثنایی و خصوصی پرهیز میکرد.
سال 1371 وقتی تصمیم داشتم برای نخستین بارعکس استاد محمدرضا حکیمی نظریه پرداز و واضع مکتب تفکیک را به عنوان شخصیت برجسته نشریه منتشر کنم با برخوردی متفاوت مواجه شدم. «نه لازم نیست.» اصرار ما بی فایده بود و عکاس ناامید شد و مجله با تصویر استادان ایشان انتشار یافت. از همان زمان برآن بودم تا راز این انزوای خود خواسته را بدانم. حکیمی، مردی تنها، ساده و آرام اما موثر در جامعه که همدم قناری هایش در خانه ای کوچک بود.
ارتباطات استاد حکیمی با اهالی حوزه و دانشگاه در سطوح عالی و روشنفکران، دگراندیشان و حتی افراد غیردینی تاثیر و تاثر افکارش را گسترده تر می ساخت او پیش از انقلاب به دعوت دکتر عبدالحسین زرین کوب برای نخستین بار در دانشگاه تهران نهج البلاغه تدریس کرد. دکتر شریعتی او را وصی خویش قرار داد و نامه معروف استاد به فیدل کاسترو و ملاقات با فرزندان چه گوارا و اهتمام ویژه او به عدالت اجتماعی در پرتو جامعه قرآنی از دیگر وجوه زندگی اش بود.
گفتگو با استادان فلسفه، عرفان، دین و ادبیات بخشی از مستند «سرفه قناری و سکته کلمات» را تشکیل می دهد از جمله این استادان می توان به دکتر ابراهیمی دینانی، استاد احمد سمیعی، دکتر مهدی محقق، آیت الله سیدان، دکتر سید مهدی جعفری و … اشاره کرد.
30 سال همراهی و مانوس بودن با استاد محمدرضا حکیمی، مرا موظف کرد تا راوی این مستند باشم و با ده ها استاد دانشمند در ایران و بخشی از کشورهای جهان گفت وگو کنم تا راز و رمز زندگی تاثیر گذار این بزرگمرد عرصه فرهنگ را بیابم.