مدرسهای غیرانتفاعی در منطقه محروم که «زندگی» میآموزد/ از راهاندازی مدرسه با یک میلیون تا اداره با نماز استیجاری
خبرگزاری فارس همدان؛ سولماز عنایتی: بدو ورود به مدرسه و نیمنگاهی به اطراف تنها چیزی که دریافتم معنای واقعی جهاد فرهنگی بود آن هم با کمترین امکانات، نه دفتر مدرسه و نه میز و صندلیها شبیه مدارس غیر انتفاعی بود انگار فقط اسم غیر انتفاعی را یدک میکشند و جزو مراکز آموزشی محروم هستند.
نیمکت کلاسهای یکی در میان پر که دیگر هیچ، یاد زمانهای دور و دراز قدیم را زنده میکند؛ چنان قدیمی و زهوار در رفته هستند که آدم میترسد بنشیند مبادا بست نیمه و نصفهشان از هم باز و نقش زمین شود.
با هزار ترس و لرز روی نیمکت فلزی نشستم و خاطره دوران طلایی دانشآموزی را همچون فیلم دور تند مرور کردم اما چیزی در این مدرسه عجیب و غریب با مدارس زمان ما فرق داشت حس و حالی که نمیدانستم چیست.
نیمکت فلزی را به مقصد کلاس نویسندگی ترک کردم، هنوز کلاس نویسندگی و رسانه را هضم نکرده بودم که در راهروی ممتد بدون نور فریاد «علی آقا» و «سعیدآقا» فضا را پر کرد؛ پیش خودم گفتم عجب، دانشآموزان پرشر و شور پسر دوستانشان را آقا صدا میزنند! غافل از اینکه به دنبال مدیر و معلم میگشتند. صمیمت اولین تفاوت این مرکز آموزشی بود انگار به معنای واقعی خانواده یکدیگر بودند به همین اندازه عجین.
شور زندگی در دانشآموزان از فاصله چند متری خوب معلوم بود ولی من هنوز برای علامت سوالهای ذهنم پاسخی پیدا نکرده بودم که به سمت کلاس زبان خارجه آن هم با کتاب مکالمه هدایت شدم، معلم جوان با گچ آبی بند انگشتی مکالمات مورد نیاز کار و تجارت شاید هم سفر و سیاحت را روی تخته سیاه آموزش میداد تا بچهها از همین نوجوانی در ابعاد مختلف توانمند شوند.
کلاس بغلی هم مهندسی جوانتر از بقیه طریقه نصب دوربینهای مداربسته را آموزش میداد و دانشآموزان غرق در یادگیری بودند؛ لب گزیدم و با خودم گفتم اینجا مدرسه است یا محلی برای برگزاری کلاسهای مختلف آموزشی!؟
همچنان متعجب دور و برم را نگاه میکردم که مدیر و موسس مدرسه خودشان را معرفی کردند، من هم سلام کردم و درست و حسابی احوالپرسی نکرده رفتم سراغ سوالاتم از کلاسهای متنوع آموزشی تا صفا و صمیمیت مدرسه و نبود امکانات این مجتمع آموزشی.
هنوز در دفتر مدرسه جا گیر نشده بودم که سیخ جوجه کباب و کیسه گوجهفرنگی کنار میز فکستنی مدیر توجهم را جلب کرد، واقعا چه ارتباطی بین دفتر مدرسه با سیخ کباب و گوجهفرنگی وجود دارد! در همین حین ناظم مدرسه با یک بغل سیب زمینی وارد شد و گفت: آقای ایزدی آورده برای شام امشب.
شام را در حیاط مدرسه مهمان معلمان و بچهها بودند؛ در اردوی یک روزه که آمادهسازی و طبخ و نظافت این اردو بر عهده دانشآموزان بود البته با نظارت اولیا مدرسه، گویی این مدرس بچهها را برای زندگی آماده میکند از آموزش دروس تا ریزهکاریهای مهم، از کارگاههای مهارتآموزی تا بازارچههای دانشآموزی.
راهاندازی مدرسه با دست خالی/ نماز و روزه استیجاری برای تدریس زندگی
علی یونسی؛ مدیر مدرسه جهادی شهدای علم و فناوری همدان از روزهای آغاز به کار این مدرسه جهادی میگوید: سال ۹۵ تیم اولیه و جهادی مدرسه «شهدای علم و فناوری» با پنج نفر تشکیل شد، عدهای دغدغهمند و دانشگاه رفته که میدانستیم مهمترین بخش زندگی افراد مدرسه است و اگر قرار باشد نگاه دانشآموز نسبت به علم، تحصیل و جامعه تغییر کند باید در این برهه تغییر ایجاد شود، پس کار خود را در مدرسه مخروبهای در حاشیه شهر با سه دانشآموز آغاز کردیم.
او از قرار و مدارشان برای تحول در عرصه یادگیری یاد میکند و میافزاید: بنا بود یک مدرسه در حاشیه شهر در راستای محرومیتزدایی به صورت غیرانتفاعی راهاندازی کنیم در حالی که ماههای اول جمعبندی موجودی حساب ما به یک میلیون تومان هم نمیرسید و در عین حال نمیخواستیم از خیریه یا مجموعهای پول بگیریم و وابسته شویم، تنها کاری کردیم این بود که سال اول برای تامین حقوق معلمان روزه و نماز استیجاری گرفتیم.
این معلم جهادی ادامه میدهد: به مرور زمان برای تامین مباحث مالی خلاقیت به خرج دادیم، امکاناتی مثل صندلی و تابلو را از اداراتی که وسایل دست دوم را انبار کرده بودند تهیه و با کمک بچهها تعمیر کردیم البته در این بین بازارچه مدرسه هم برای تامین هزینههای بچهها که اغلب از خانوادههای کمدرآمد بودند راهاندازی شد، صادقانه بگویم در شرایط خیلی سخت تا امروز دوام آوردیم.
معلمهای ۲۵ ساله
او از نداشتن مکان مناسب، سرمایه و تجربه آنچنانی سخن میگوید و اضافه میکند: میدانستیم تحول در آموزش دانشآموزان چقدر مهم است بنابراین شروع به حل یک یک بنبستها و رفع موانع کردیم. تمام تلاش جوانانی که بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن داشتیم و پشتیبانی مالی هم نداشتیم حفظ استقلال مدرسه بود که تاکنون با برکت خدا این اتفاق افتاده است.
یونسی به فراز و فرودهای فراوانی که در پنج سال گذشته پشت سر گذاشتهاند اشاره میکند و یادآور میشود: مهمترین مشکل ما نداشتن مکان بود تا جایی که مجبور شدیم یک سال و نیم در مسجد کلاسها را دایر کنیم و تمام تلاشمان را به کار بستیم تا این عَلَم زمین نماند در حال حاضر هم آموزش و پرورش به اکراه شیفت بعدازظهر این مدرسه را به مجموعه علم و فناوری اختصاص داده است.
او درباره اسم مدرسه میگوید: «شهدای علم و فناوری» را به عنوان اسم این مدرسه جهادی انتخاب کردیم چراکه شهدای دانشمند ملموس هستند و شهادتشان در دهه اخیر رخ داده و با تربیت فرزندان گره خورده، از طرفی هم از لحاظ علمی کار جدی انجام دادند.
در این مدرسه زندگی جریان دارد
مدیر مدرسه شهدای علم و فناوری در تشریح نقاط قوت این مدرسه جهادی میافزاید: ما میخواهیم دانشآموزان را برای زندگی آماده کنیم یعنی با کلاس نویسندگی یا ریاضی، فکر کردن یاد بگیرند نه اینکه فقط درصد کنکور بچهها تغییر کند، در حالی که مشکل اصلی در ساختار تعلیم و تربیت عدم توجه به این موارد است.
او ادامه میدهد: نقطه عطف این مدرسه نسبت به دیگر مدارس رویکرد عدالتمحور بودن این مجموعه است؛ در این مدرسه زندگی طبیعی جریان دارد و آنچه در بطن جامعه اتفاق میافتد اینجا رنگ واقعیت میگیرد.
یونسی متذکر میشود: تربیت دانشآموزان بر اساس واقعیت جامعه یعنی کنار هم قرار دادن بچهای که پدرش استاد دانشگاه و بچه دیگری که پدرش بزهکار است، صورت میگیرد، این دانشآموزان در کنار هم رشد پیدا میکنند و تربیت میشوند؛ حذف هر کدام از اینها به ویژه فردی که مشکلات عدیده دارد به معنای ناعادلانه کردن فضای آموزشی است. پس شعار عدالت آموزشی و اجتماعی سر داده میشود و کاملا طبیعی مردان آینده این سرزمین بر اساس ظرفیت و استعدادشان تربیت میشوند.
او به تغییرات آموزشی در این مجموع تأکید میکند و میگوید: اولین نکته تحول در دروس است به این ترتیب که دروس به شکلی آموزش داده میشود تا به هدف اصلی نزدیک شویم و درسها از کتابمحور بودن به معلممحور بودن تغییر کند. تمام کردن کتابها مهم نیست در واقع هدف نهایی کتاب مدنظر است، قرار نیست کتاب نگارش تدریس شود بلکه قرار است دانشآموز در پایه هفتم یا هشتم به سطحی از نویسندگی برسد.
آداب اشتغال سرفصل مدرسه
این معلم جهادی مهارتهای زندگی را جزو سرفصلهای آموزشی این مدرسه میداند و میافزاید: اشتغال و آداب کسب و کار هم در اولویت است به طوری که در آینده نزدیک همین دانشآموزان تکیهگاه خانواده خواهند شد، پس اراده، فکر و خلاقیت در کار را باید یاد بگیرند.
او به داستان چند نمونه از بچههایی که شرایط نگرانکننده داشتند اشاره میکند و یادآور میشود: دانشآموزی داشتیم که مدتی در کانون اصلاح و تربیت بود اما بعد از نامنویسی در مدرسه علم و فناوری مربی ورزش شد و کار فرهنگی انجام داد، انگار تزریق اعتماد به نفس شخصیت را به این بچه برگرداند.
یونسی ادامه میدهد: یا دانشآموزی دیگری که اسمش بقیه بچهها را میترساند تا حدی که زمان ثبت نام با نوچههایش میآمد و مدام به دنبال دعوا و مرافعه بود اما با صحبت کردن و حضور در این محیط به تدریج تغییر کرد و عاشق مدرسه شد، از وقتی هم که فارغالتحصیل شده به ما سر میزند و مدرسه را منشا تغییر و تحول خودش میداند و این یعنی اتفاق خوب.
او متذکر میشود: قطعا فعال نکردن ظرفیت افراد خطرناک است و زندگی آنها را به بیهودگی میکشاند، شناسایی استعدادها و ظرفیتها راهی است برای شکوفایی بچهها به ویژه اینکه تاکنون این فضا فراهم نبود ولی از این به بعد قرار است با مدرسه شهدای علم و فناوری این فضا مهیا باشد.
مثلث معلم، والدین و دانشآموزان در اداره مدرسه
مدیر مدرسه شهدای علم و فناوری روند اداره مدرسه را توضیح میدهد و میگوید: مدرسه با کمک بچهها و معلمان اداره میشود، به این شکل که شما ساختار مرسوم و معمولی در این محیط نمیبینید بلکه روزهای هفته بین دانشآموزان و معلمان برای انجام نظافت تقسیمبندی شده است، در انجام امور اداری همگی سهیم هستیم، کارهای ساختمانی هم با مشارکت خانوادههای بچهها انجام میشود و حساب و کتاب را هم به مادران دانشآموزان سپردیم؛ به طور کلی با کمک همهجانبه و تلفیقی این مرکز اداره میشود و همه در راستای تعلیم و تربیت گام برمیدارند.
یک قانون نانوشته؛ شهریهای در وسع خانواده
او در ادامه درباره نحو پرداخت شهریه بیان میکند: از سوی آموزش و پرورش سقف شهریه مشخص شده ولی شهریه دریافتی بر اساس توان مالی خانواده است، گاهی به صورت اقساطی ۱۲ ماهه و هر ماه ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان میپردازند مواردی هم بوده که مبلغ یارانه دانشآموز را به عنوان شهریه پرداخت کردند، آنچه که قانون نانوشته است پرداخت شهریه طبق وسع خانواده بوده به شرطی که فشار جدی هم وارد نشود.
یونسی یک جمله طلایی درباره مدرسه شهدای علم و فناوری به کار میبرد و میگوید: یک مدرسه ساده با دغدغههای بزرگ برای تحول آموزش و پرورش که میخواهد عدالت آموزشی را نهادینه کند و به دانش آموزان زندگی کردن را یاد بدهد.
جهاد فرهنگی اولویت امروز
سعید واحدنژاد؛ موسس مدرسه شهدای علم و فناوری میگوید: به نظرم خدمت به جامعه در مباحث فرهنگی و مدرسه به عنوان تاثیرگذارترین بخش در اولویت است بنابراین یک نگاه نو و بدیعی با رویکرد جهادی شکل گرفت.
او شعار مدرسه علم و فناوری را آمادگی دانشآموزان برای زندگی میداند و میافزاید: این بچهها مردان آینده این سرزمین هستند به همین دلیل سعی میکنیم هر مهارتی که در جامعه و زندگی به آن نیاز دارند در این مدرسه فرا بگیرند.
این معلم جهادی ادامه میدهد: اینجا مدرسهای است که دانشآموزان خودشان رشد میکنند و مسائل درسی، شغلی، ارتباطات اجتماعی و نحوه تعامل با خانواده و دوست و هر موردی که برای یک زندگی خوب نیاز داشته باشند را با هم تمرین میکنیم.
او به یکی از اقدامات خاصی مدرسه علم و فناوری اشاره میکند و یادآور میشود: تلاش ما بر اجرای سند تحول بنیادین مد نظر نخبگان کشوری است که با رویکرد تحول در محتوای درسی و قالب کلاسها دنبال میشود به طوری که هر کجا دست ما باز و امکانات اجازه میدهد تغییر و تحول انجام شده است.
بچهها خود خودشان هستند
واحدنژاد از تفاوتهای این مدرسه با مراکز آموزشی دیگر یاد میکند و میگوید: بچهها خود خودشان هستند و حتی در زمان ثبت نام گزینشی در مورد سطح علمی و انضباطی دانشآموز وجود ندارد چراکه قرار است یک زندگی کاملا طبیعی در محیط مدرسه فراهم و امکانات و زمینه همزیستی آنها با خود واقعیشان در کنار یکدیگر تمرین شود.
او اضافه میکند: تحول در محتوای آموزشی رکن اصلی مدرسه شهدای علم و فناوری است، آموزش فنون و مهارتهایی مثل نصب دوربینهای مداربسته، نویسندگی، خوشنویسی و مکالمه زبان خارجه که با استقبال بیش از ظرفیت روبرو بوده و نتیجه این آموزشها علاقمندی و شکوفایی تعدادی از بچهها در این مهارتهاست.
موسس مدرسه شهدای علم و فناوری تأکید میکند: نیاز واقعی دانشآموزان در کنار کتابهای درسی در نظر گرفته میشود تا آنچه به درد امروز و فردای این بچهها میخورد، ناگفته نماند. در تدریس کتابهای درسی هم روشهای جدید آموزشی را به کار میبریم، آموزشهایی که شاید تاکنون در کشور پیادهسازی نشده و ما با تحقیق و تفحص به آن رسیدیم ضمن اینکه کارگاههای آموزشی و اردو در شرایط سخت هم برقرار است.
از باز کردن گره خانوادگی تا تلاش شبانهروزی
او به دیگر نقاط قوت این مدرسه اشاره میکند و میگوید: در باز کردن گرههای خانوادگی تا حد امکان تلاش میکنیم مشکلات و مسائل بچهها را حل شود و گاهی معلمان شب و روز درگیر یک دانشآموز میشوند شاید مرسوم نباشد و این موارد ربطی به مدرسه نداشته باشد اما پیگیری معلم با همراهی خانوادهها یکی از محورهای کاری ماست و به نظرم بزرگترین سرمایه این مرکز خانوادههای فهیمی است که با آنها روبرو هستیم و در تنگناها کمکرسان ما بودند.
واحدنژاد ادامه میدهد: رضایتمندی خانوادهها و کار کردن شبانهروزی و بدون غل و غش همکاران در مدرسه بهترین دستاورد این مجموعه است، این تعاون و همکاری را که میبینم احساس میکنم راه درستی را در پیش گرفتیم.
او سختترین دورانی که در طول پنج سال گذشته بعد از افتتاح مدرسه را تجربه کرده مشکل تأمین مکان مدرسه در دو سال قبل میداند و میگوید: نداشتن جای ثابت برای مدرسه تمرکز را از تیم مدیریتی و اجرایی تا حدی سلب کرده اگرچه تیم با کار جهادی پای مدرسه ایستاد تا دانشآموزان ضرر نکنند.
مدرسهای بدون جا و مکان
موسس مدرسه شهدای علم و فناوری بیان میکند: اغلب خانوادههایی که ما در خدمت آنها هستیم دغدغهمند مسائل فرهنگی و اجتماعی هستند، با وجود اینکه یک و سال و نیم در مسجد بودیم باز هم استقبال کردند و گاهی برای آموزش و پرورش این سوال ایجاد میشود که چرا خانوادهها مشتاق هستند؟ به ویژه اینکه با امکانات محدود ما، جواب مشخص است، خانوادهها به خوبی میدانند در این مرکز چه میگذرد و تأثیر آن را بر فرزندان خود احساس میکنند.
او تأکید میکند: در حال حاضر در تمام مقاطع از دبستان تا متوسطه حدود ۲۲۰ دانشآموز و ۳۰ نفر معلم و نیروی اجرایی داریم اگرچه پستهای اجرایی این مجتمع آموزشی حتما با کلاس و بچهها ارتباط دارند.
اگر چه انتظار داریم او از سنگاندازیها و بیمهریها بگوید اما در اوج مثبتاندیشی بیان میکند: گلهمندی خاصی از هیچ ارگانی نداریم چون به هر حال بروکراسی طولانی اداری در تمام زمینهها وجود دارد و روند طولانی گاهی در اقدامات خلال ایجاد میکند این ما هستیم که باید آنها را تعدیل کنیم و سنگها را کنار بزنیم، مدرسه علم و فناوری همین را به دانشآموزان میآموزد.
پینوشت: عکسهای درجشده آرشیوی است و ارتباطی به دوران کرونا ندارد.
انتهای پیام/89033/