نویسندهای که در غربت و مظلومیت درگذشت/ پیام تسلیت سیدمهدی شجاعی برای فقدان سعید تشکری
نویسندهای که در غربت و مظلومیت درگذشت/ پیام تسلیت سیدمهدی شجاعی برای فقدان سعید تشکری
به گزارش خبرگزاری recive، سیدمهدی شجاعی، پیامِ تسلیتی برای درگذشت سعید تشکری، داستاننویس و نمایشنامهنویس کشورمان منتشر کرد.
این نویسنده در پیام خود آورده است:
«سعید تشکری نویسنده کتابهای آسمانی به محضر میزبان رئوف بار یافت.
سعید تشکری یکی از سرمایههای بی بدیل این مرز و بوم بود که قدر و منزلتش چنان که باید و شاید شناخته نشد و خسته و دل آزرده از بی مهری زمینیان به اهل آسمان پیوست.
نویسندهای که عشق به اهل بیت عصمت -علیهم السلام- و بهخصوص حضرت شمس الشموس -سلام الله علیه- در آثارش موج می زد و محصول پژوهشهای توان فرسا و ریاضتهای طاقت سوزش را کریمانه در طبق اخلاص میگذاشت و در قالبی فاخر و نفیس تقدیم مخاطبان تشنه میکرد.
سعید تشکری نویسندهای توانمند، پُر کار و خستگی ناشناس بود.
نویسندهای که سالیان متمادی با سختترین بیماریهای جسمی و عمیقترین زخمهای روحی، کنار آمده بود اما از نوشتن کناره نگرفته بود.
نویسندهای که دست از جان شسته بود و با نفس مقدس قلم زنده بود.
نویسندهای که آسمانیترین آثارش را در سختترین شرایط و بیشترین محدودیت خلق کرد.
و از برگ برگ آثارش بالهایی برای پرواز تا آستان محبوب ساخت.
نویسندهای که اگر نه در ایران این زمان که هر زمان در هر کجای جهان می بود، اینچنین دچار غربت و مظلومیت نمیشد. در جایگاهی بایسته مینشست و مراقبتی شایسته از او صورت میگرفت. هر زمان و مکانی که نه جهل و شعبده و عوامفریبی که علم و ادب و هنر فضیلت محسوب میشد و سرنوشت فضیلت دست رذیلت سپرده نمیشد.
اما معالاسف، در دور و دیاری که سکه رایج جهل است و دانش و بینش مذموم، ستارهها غریبانه افول میکنند و چراغها دچار غفلت یا مهاجرت میشوند و گرنه در سکوتی سنگین به خاموشی میگرایند.
در دور و دیاری که بزرگان به بازیهای کودکانه سیاست و قدرت مشغولند، کسانی متولی فرهنگ و ادب و هنر میشوند که خزف را از صدف باز نمیشناسند و سهل است که فقط سنگ و کلوخ را تکریم و تجلیل میکنند.
خوشا به سعادت سعید تشکری که رندانه رخت خویش از این ورطه بیرون کشید و در سایه سار میزبان آسمانی و امام مهربانی مأوا گزید.»
سعید تشکری، عصر دیروز (سهشنبه ۱۹ بهمن)، پس از عمل جراحی معده، بر اثر خونریزی در مشهد درگذشت. او سالها با بیماری ام اس دست و پنجه نرم میکرد.
۵۷۵۷