شغلهای هزار رنگ هنوز زیر آسمان یکرنگ قم نفس میکشند
خبرگزاری فارس- فاطمه جمالزاده: هوای مِهرِ پاییزی دو نفره است ولی امروز مجبوریم به صورت تیمی حرکت کنیم. ساعت 6 بعد از ظهر است. آسمان طلایی بر سراسر قم دامن افشانی میکند. تعدادمان به 30 نفر هم نمیرسد. به نوبت داخل ون سفید رنگی که روبروی مجتمع ناشران انتظارمان را میکشد سوار میشویم و به راه میافتیم. همیشه صندلی کنار شیشه را انتخاب میکنم تا در طول مسیر بتوانم خوب خیابانها را تماشا کنم. شما هم از تماشای تکاپوی انسانها بانشاط میشوید؟
روشنایی اذان مغرب که در سیاهی هوا جوانه میزند مقصد رو به رویمان ظاهر میشود. آنقدر غرق تماشا شده بودم که متوجه گذر زمان نشدم. ماشین ابتدای خیابان طالقانی توقف میکند؛ پیاده که میشویم خیلی سریع «تور بازدید از شغلهای سنتی قم» در جای جای بازار کهنه پهن میشود.
دو مناره 25 متری که سومین مناره قدیمی جهان است در قسمت ورودی بازار قم به نگهبانانی تیزبین میمانند که همه جا را زیر نظر دارند تا مبادا به این تکه به جا مانده از تاریخ آسیبی وارد شود.
پس از گذشتن از محوطه بزرگی که دور تا دور آن را حجرههای قدیمی و کوچک تزیین کرده است دهلیزی کم عرض با سقفی گنبدی به استقبالمان میآید. سمت راست و چپ راهرو را مغازههای جورواجور پر کرده است، از سبزی فروشی و عطاری گرفته تا بقالی و بلور فروشی.
حسین صادقی راهنمای گردشگری قم که از طرف سازمان میراث فرهنگی مامور به هدایت تیم است میگوید « بخشی از بناهای قدیمی این بازار بر اثر سیل و حمله مغولها تخریب شده است.» ولی همین مقداری هم که باقیمانده است چیزی برای هنرنمایی کم ندارد.
*ساخت 400 رنگ مختلف با ترکیب 10 رنگ گیاهی در «رنگرزیها»
50 قدم جلوتر آب انبار سالخوردهای قرار دارد که مولود عصر صفوی و قاجار است و در گذشته بازاریها برای تأمین آب مصرفی خود از آن استفاده میکردند. این تنها آب انبار قم است که دو درب داشته است، یکی برای ورود از بازار و مصرف کسبه و دیگری برای ورود از گذرگاه اصلی و مصرف مردم.
رنگهای به نخ نِشسته از حجره قدیمی مرا صدا میزنند. به سمتشان چند قدم پیش میروم. دروازه مغازه با ابریشمهای صورتی ریسهبندی شده است. حسین ردکا صاحب این مغازه رنگرزی میگوید:« ابریشمهای رنگ خورده را روی چوبهایی افقی آویزان میکنیم تا خشک شوند.» دو دیگ بزرگ مسی در سمت راست، حجم قابل توجهی از فضا را گرفته است. الیاف ابریشم قبل از معلق شدن در سقف ابتدا در این دیگها با رنگ آمیخته میشوند.
وی در حالیکه با دستش به میز وسط دکان اشاره میکند ادامه میدهد:« حدود 10 رنگ بیشتر نداریم ولی با ترکیب همین 10 تا حدود 400 رنگ مختلف میسازیم. بیشتر رنگها گیاهی هستند و از پوست گردو، رناس، پوست انار و … به دست میآیند. ثبات رنگ گیاهی خیلی بیشتر از رنگهای شیمیایی است و تغییر نمیکند.»
از نوجوانی وردست پدرش در این حجره مشغول به کار شده است. موهای سفیدش حکایت از سفری 33 ساله در دنیای رنگرنگی ابریشمها دارد. چهل روز پیش پدرش، آقا نبی که کهنسالترین استاد رنگرزی قم بود به دام کرونا افتاد و در سن 86 فوت کرد. عکس خندان پدر درون قابی سرمهایرنگ روی دیوار نصب شده است و زیر آن رادیو مشکی خاک گرفتهای قرار دارد تا هر لحظه یاد حاج نبی را در لطافت ابریشمها جاری کند.
اعضای گروه در حال سلفی گرفتن با تم ابریشم هستند که صدای زنگوله بز در محوطه بیرونی میپیچد. از روی کنجکاوی سرکی به بیرون از مغازه میکشم، صدا از دکان کناری است که تعداد زیادی زنگوله به درگاه مغازه آویخته است. رهگذرها گاهی شیطنت کرده و زنگولهها را به صدا در میآورند.
داخل مغازه پر است از مصنوعات فلزی سبک نظیر شمعدانی، چاقو، تیغه عَلَم، سماور و گلابپاش. یک خنجر خمیده با طراحی منحصر به فرد و غلاف چوبی هم روی میز شیشهای حجره است که نظر هر عابری را به خود جلب میکند. حدود هفت میلیون تومان قیمت خورده است.
هفته گردشگری ما را به این بازدید سنتی دعوت کرده است. سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری و ادارهکل میراث فرهنگی و گردشگری استان قم هم در این میزبانی به او کمک کردهاند.
*«نقاشی روی شیشه» معجزه هنری ایران قدیم
مغازهای پر از بلورهای نقاشی شده. تلألو نور در لابهلای بلورهای رنگی صحنهای رویایی را به چشمها هدیه میکند. این مغازه دو بخش دارد؛ بخش جلویی آن ظروف آماده عرضه در سه ردیف چیده شده است، بخش پشتی آن هم کارگاه نقاشی ظروف است که حدود 36 متر وسعت دارد.
مردی میانسال پشت میز چوبی نشسته است و مشغول نقش زدن بر صورت شیشههای قلیان است. هر شیشهای را که بر میدارد اول از همه تصویر ناصرالدین شاه با آن سیبیلهای زمختش را بر آن طرح میزند. بوی رنگ و تینر در فضا رخنه کرده است.
جعفر فلاحپور صاحب این کارگاه میگوید در سالهای دور، حرفه شیشهگری به خواسته شاه عباس از اُتریش به ایران انتقال مییابد ولی به مرور به دست فراموشی سپرده میشود تا اینکه در زمان امیرکبیر دوباره زنده میشود و علاوه بر آن، هنر نقاشی بر روی شیشه هم برای نخستین بار از ایران پا میگیرد و به اروپا صادر میشود.
وی به دو کورهای که در گوشه کارگاه جا خوش کردهاند نیمنگاهی میاندازد و بیان میکند:« کار نقاشی که تمام بشود باید ظرفها را داخل کوره گذاشت تا رنگشان تثبیت شود؛ مدت زمان لازم برای ماندگاری در کوره بستگی به دمای آن دارد، دمای 554 درجه حدوداً به دو ساعت زمان نیاز دارد.» لحظهای از کارش دست نمیکشد چون رنگها تا قبل از خشک شدن باید به شیشهها برسند.
سقف مغازه شکوفه باران است و حاشیه راست آن آینهکاری شده است. در میان طرح شکوفههای آبی و صورتی، خوشههای انگور تاب میخورند، پرندههای مینیاتوری آواز سر میدهند و آهوها از دور آنها را نظاره میکنند.
فلاحپور یادی هم از استاد شفیعی، هنرمند قمی که از پیشکسوتان رشته نقاشی روی شیشه در کشور است میکند و در ادامه با آب و تاب از سابقه 20 ساله خود در این عرصه میگوید.
وی با لحنی گلایهآمیز اضافه میکند: « افزایش چند برابری قیمت مواد اولیه یعنی ظروف و رنگ سبب گران شدن قیمت محصولات شده است. مسؤولان امر باید برای کمک به پویایی بازار آثار هنری ریشهدار چارهاندیشی کنند.»
قبل از شیوع کرونا ظروف نقاشی شده از این کارگاه هزاررنگ راهی لبنان و عراق میشدند و بازار صادرات ایران را خوش رنگ و لعابتر میساختند. فعالان این شاخه هنری در انتظار یاری مسؤولان و همچنین پایان کرونا و رونق دوباره بازار کار خود هستند.
ایمانه خلیلی یکی از بازدیدکنندگان گروه گردشگری در حالی که با شوق در و دیوار مغازه را ورانداز میکند میگوید:« محصولات هنری قدیمی پر از آرامش هستند، انگار از دل انسان نشأت گرفتهاند. خیلی از افراد کالاهای سنتینشان را به کالاهای مدرن ترجیح میدهند ولی قدرت خرید آن را ندارند چون اغلب گران است.»
*ظهور «سفال فرش» یک هنر با دو نشان
رشته تزیین سفال با گلیم، فرش و جاجیم که با عنوان «سفال فرش» شناخته میشود حدود 10 سال است که از ایران تولد یافته است. این هنر تلفیقی، هم به زندهسازی آثار قدیمی همچون فرش و گلیمها کمک میکند و هم تولیدات جدیدی را برای دنیای هنر به ارمغان میآورد.
چرم دوزی سعیدآقا آخرین ایستگاهی است که در آن توقف میکنیم. از در و دیوار مغازه انواع و اقسام جنسهای تولید شده با چرم میبارد.
سعید صادقی چرمکار قدیمی بازار کهنه میگوید:« نام دیگر هنر چرم دوزی سَراجی است و پیشینه سه هزار ساله در ایران دارد.»
روی میز کارش خیلی شلوغ است. چرم قهوهای رنگی که قرار است غلاف چاقو شود را میان یک دستگاه چوبی ثابت نگه داشته و در حال دوختن آن است.
وی با بیان اینکه در قم اغلب از چرم گاو، بز و گاومیش برای تهیه فرآوردههای چرمی استفاده میشود اضافه میکند:« پوست دامها پس از دباغی و رنگ شدن وارد بازار میشود و به دست چرمکاران میرسد.»
در گذشته حدود 15 مغازه چرمدوزی در این محله فعالیت داشت ولی اکنون 6 مغازه بیشتر باقی نمانده است.
صادقی میگوید تنوع محصولاتی که با چرم میتوان درست کرد زیاد است و همه را یکی یکی نشان میدهد؛ کیف اسلحه و کاور دستبند نیروهای انتظامی، سینهبند اسب، مچبند، زین اسب و کمربند پهلوانی.
چرمکار باتجربه قمی خیلی زود از توضیح دادن خسته میشود و ما را حواله میدهد به خودمان تا در مغازه چرخی بزنیم و بقیه وسایل تولید شده را ببینیم.
فاطمه ندیری از فعالان رسانهای استان قم که در این بازدید حضور دارد میگوید:« کالاهای سنتی روی سبک زندگی تأثیر میگذارد، به گفته کارشناسان اگر سبک زندگی بومی هر ناحیه دوباره پر و بال بگیرد عمده مشکلات امروز بشر که ناشی از فراموش کردن ارکان اصیل اسلوب زندگی است حل میشود.»
شناسنامه محکم هویت ایرانی، همین آثار هنری باستانی است که تا کنون محفوظ مانده و به نسل جدید امانت داده شده است.
امروزه که تکاپوی جوامع در شناسایی عناصر و مولفههای هویتی خود بیشتر شده است به طوری که برخی از جوامع قدرتمند با در اختیار گرفتن رسانههای جمعی و ارتباطی در صدد اشاعه این عناصر بر سایر کشورها هستند، بیشک جامعهای که نسبت به هویت خویش و مولفههای آن آگاه باشد در برابر این جوامع قدرتمند رنگ نمیبازد و به بحران هویتی گرفتار نمیشود.
مانایی هویت ایرانزمین نیازمند حیات هنرهای اصیل این مرز و بوم است چرا که شناسه تاریخی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و اجتماعی این کشور در دل بلورین نگارگریهای ایرانی اسلامی، کمربندهای چرم پهلوانی و کمان چوبی آرش بر صفحه گلیم ابریشمی حک شده است.
انتهای پیام/خ