وقتی گرانی قیمتها، اخلاق و رفتار مردم را بد میکند
وقتی گرانی قیمتها، اخلاق و رفتار مردم را بد میکند
البته باید دانست اگر حیات اقتصادی اسلام به تجربه حسی خارجی نرسد مفهوم عملی جامع و شاملی را به ارمغان نمی آورد، زیرا بسیار اتفاق می افتد که اختلاف میان حیات واقعی نظام اقتصادی و تفسیرهای مبتنی بر فرض، فاحش است. اینگونه است که اسلام برای تنظیم حیات اقتصادی و حل معضلات، عملی برگزیده است و به تعبیر بعضی از اندیشمندان: اصول کلی اقتصادی نظیر مالکیت مختلط از خصوصی، عمومی و دولتی و الغای بهره و حرمت ربا، رفع فقر و ترویج کار و کارآفرینی … از قرآن و سنت استخراج می شود.
در این گزارش recive، به مواردی چند درباره مسائل اقتصادی جامعه اسلامی از نگاه امام صادق(ع) پرداخته شده است:
آثار عقبماندگی اقتصادی از منظر حضرت امام صادق(ع)
جناب شیخالائمه حضرت امام صادق علیهالسلام در روایت شریفی میفرمایند: «غلاء السعر یُسیءُ الخُلق و یُذهِب الأمانة و یَضجُرُ المرءَ المسلم» به این معنا که «گرانی قیمتها اخلاق و رفتار مردم را بد میکند. امانتداری را از بین میبرد و مردم مسلمان را در فشار و سختی به ستوه میآورد.»
یکی از سپاهیان جهل، فقر است
جناب شیخ الائمه(ع) همچنین در روایت شریف دیگری نیز در توضیح مبحث مربوط به جنود عقل و جهل میفرمایند: «یکی ازسپاهیان عقل، غنا و یکی از سپاهیان جهل، فقر است.» با این تعبیر مشخص میشود که «فقر» در واقع زمینهساز «جهل» در جامعه است و این دو موضوع یک رابطه مشخص و تعریفشده در حوزههای اجتماعی دارند.
بر این اساس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که عقبماندگی اقتصادی هم فقر دینی در جامعه ایجاد میکند و هم موجب بروز فقر فرهنگی در جامعه میشود.
ارزش کار وتلاش ؛ لزوم اهتمام به فعالیت های اقتصادی
روایات مربوط به اهمیت کار و تلاش ، کسب و تجارت، طلب روزی حلال، توسعه و آبادانی، خودکفایی و استقلال اقتصادی و … همه به نوعی حکایت از اهمیت فعالیت های اقتصادی و جایگاه بلند آن می کند، بسیار گسترده و متنوع است. بلکه یکی از عوامل پیشرفت اقتصادی جوامع، کار و تلاش است. کار در اسلام عبادت شمرده شده و تلاش برای زندگی در رتبه جهاد فی سبیل الله قرار گرفته است. سیره عملی ائمه اطهار علیهم السلام بر کار و تلاش بود.
در اسلام به کار سفارش شده و تفاوتی ندارد که چه نوع کاری باشد. به بیان دیگر:از نظر اسلام، کار، عار نیست مهم آن است که مفید و سودمند به حال جامعه باشد. متأسفانه گروهی از مردم تنها حاضر به قبول کارهایی هستند که آن را در شأن خود می پندارند و کمتر از آن را ذلت می شمارند. در روایات اسلامی وارد شده که زمانی معروف، منکر و منکر، معروف خواهد شد. به نظر می رسد، مسئله مورد بحث یکی از مصادیق این روایات است. بعضی می پندارند کسی که کار کند و سخت کوش باشد انسانی حریص است و مرتب عده ای به او می گویند تا کی و برای کی؟ و چرا؟ آمار نشان داده ملت هایی مانند مردم چین و ژاپن که به هرنوع کار مفیدی افتخار می کنند و بیکاری را ننگ می دانند، به سرعت پیشرفت کرده اند. در اسلام از کشاورزی و چوپانی و صنعتگری و تجارت ستایش شده، هر چند افرادی که از تعلیمات اسلامی بیگانه اند، بعضی از این کارها را در شأن خود نمی دانند.
حال آنکه امام صادق علیه السلام بیل به دست می گرفت و در باغ خویش کار می کرد و عرق می ریخت. کسی به ایشان عرض کرد: اجازه بدهید من به جای شما کار کنم؛ فرمود:«إنی احب أن یتأذی الرجل بحر الشمس فی طلب المعیشه؛ من دوست دارم که انسان در طلب معیشت و روزی، با حرارت آفتاب آزار ببیند».
کارآفرینی و رفع فقر با پیشنهاد امام صادق(ع) به شاگردش
جریان شاگردی را که به خانه عالمی رفت، ذکر کنیم. که شاگرد خوب و شنویی است. این شاگرد تنگدست شده بود، مشکل اقتصادی داشت و رنج می برد.
گفت: باید بروم و از عالم بپرسم که چه کنم تا مرا راهنمایی کند. به محضر وجود مبارک امام صادق علیه السلام، عالم و بصیر، بینا و دانا آمد و درد خویش را برای ایشان گفت: یابن رسول الله! این گونه فقر پیش آمده، زندگی من نمی چرخد، تنگدست و فقیرم، عیال وارم، به نظر شما چه کنم؟
حضرت نفرمودند: برو! دعا می کنم تا حل شود، چون دعا که در همه جا کلید حل مشکل نیست. بلکه فرمودند: در بازار مدینه مغازه خالی پیدا می شود؟ گفت:
شاید، یابن رسول الله! فرمود: برو مغازه ای اجاره کن که روز به روز نخواهی اجاره بدهی، افرادی با محبت هستند، مغازه را بگیر و بگو: شش ماه دیگر اجاره اش را می دهم.
گفت: هیچ چیزی برای فروش ندارم. فرمود: کوزه آبی درون مغازه بگذار و منتظر باش! بالاخره کسی می آید، می گوید من تشنه ام، از کوزه تو آبی می خورد و بالاخره سر رشته ای باز می شود.
گفت: چشم، یابن رسول الله! ما شاگردیم و شما استاد و راهنمای ما. رفت یک مغازه خالی گرفت و درب آن را باز کرد. کوزه آبی گذاشت و نشست. چند روز تا غروب هیچ کس نیامد، اما تکان نخورد. گفت: امام مرا راهنمایی کرده است، حتماً چیزی بوده، من باید باشم تا ببینم چه می شود.
روزی قافله تجارتیِ بزرگی از مصر می آمد که جنس های خوب، پارچه، ظرف، ابزار، جنس های لوکس داشتند. این ها نمی توانستند این جنس های به این پرقیمتی را کنار دیوار بچینند و بفروشند. بعضی از آنها در مدینه رفیق و مغازه داشتند، به آنجا رفتند، اما یکی از این کاروانیان مصری که دیرتر رسید، رفقایش گفتند: همه مغازه ها را گرفتند و فقط مغازه ای در فلان جای بازار هست که خالی است.
او نیز نزد این شاگرد امام صادق علیه السلام آمد. شاگرد سالم و امین، کسی که از امام علیه السلام درس زندگی گرفته است. فهمیده بود که عمر خود را چه کند. گفت: آقا جنس خودم را در مغازه تو بریزم؟ گفت: بریز. گفت: از اول شرط می کنیم که سود فروش را نصف کنیم. گفت: هر چه خدا روزی کرده باشد.
کاروان ها یک ماهی ماندند و جنس ها را فروختند. رییس کاروانیان ندا داد که می خواهیم برویم. این تاجر مصری که قدری دیگر از جنس هایش مانده بود، به صاحب مغازه گفت: من با کاروان باید برگردم، چون نمی توانم تنهایی از مدینه تا مملکت مصر بروم. آیا شما قبول می کنید که این باقی مانده جنس ما در مغازه شما باشد، بعد از این که فروختی و نصف سود را برداشتی با آدم مطمئنی برایم به مصر بفرستی؟ گفت: باشد.
جنس ها فروخته شد. نصف سود را به مصر فرستاد. مدتی گذشت و نزد حضرت صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: آقا! این پول ها را ما چه کنیم؟ ثروت ما خیلی شده است.
توصیه امام صادق(ع) درباره طلب معیشت
در آیات قرآن و روایات اسلامی بر این معنا تأکید شده است؛ که خدا برای هر موجودی رزق و روزی ای معین کرده که به او می رسد؛ در آیه ۶ سوره «هود» می خوانیم: «وما من دابه فی الأرض إلا علی الله رزقها ویعلم مستقرها ومستودعهاکل فی کتاب مبین»؛ هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند».
هدف از این تعبیر در کلام آسمانی،این است که انسان از حرص زدن بپرهیزد و به زندگی معقولی قانع باشد تا آلوده حرام نگردد و میدان را برای دیگران نیز باز بگذارد، در عین حال که انسان باید برای به دست آوردن روزی سعی و کوشش کند. امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:«لیکن طلبک المعیشه فوق کسب المضیع دون طلب الحریص؛باید تلاش تو برای به دست آوردن روزی فراتر از افرادی باشد که سستی می کنند و ضایع می سازند و کمتر از کسانی باشد که حرص می زنند و آز و طمع بر آن ها غالب است».
پویایی اقتصادی در پرتو تدبیر معیشت
در منابع اسلامی روی مدیریت کارآمد و شایسته، تأکید فراوان شده است ، ناگفته پیداست منظور از تقسیم ارزاق، تقسیم بر حسب تلاش ها و کوشش ها و لیاقت هاست، نه اینکه خداوند تضمین کرده باشد رزق و روزی هر کس را به در خانه او آورده و تحویل دهد، گر چه گاهی انسان «من حیث لا یحتسب» و از جایی که انتظار ندارد، بهره ها می برد، ولی این یک اصل و قانون نیست، بلکه اصل و قانون، تلاش و کوشش و مدیریت و ابتکار است.
شخصی به نام ایوب بن حر نقل می کند که گفته است: «سمعت رجلا یقول لأبی عبدالله علیه السلام: بلغنی أن الاقتصاد و التدبیر فی المعیشه نصف الکسب، فقال أبوعبدالله علیه السلام لا، بل هو الکسب کله و من الدین التدبیر فی المعیشه؛ شنیدم شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به ما گفته اند اقتصاد و مدیریت صحیح در زندگانی، نیمی از کسب است. حضرت فرمود: خیر، بلکه همه کسب است و تدبیر در معیشت بخشی از دین است».
اسراف و تبذیر آفت اقتصاد و معیشت
بدیهی است تبیین زیانها و پیامدهای اسراف وآثار مثبت و فواید میانه روی ، هم چنین بازتولید آیات، روایات و سنت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و پیشوایان معصوم در باب نکوهش و تحریم از اسراف،جامعه را از رویکرد به اسراف بیمه می کند.
اسراف نابود کردن نعمت های الهی است و مقابل آن، اقتصاد در معیشت است که در روایات از آن به «تقدیر المعیشه» تعبیر شده است.
از نظر اسلام هرگونه مصرفی که در نعمت های الهی بخواهد صورت بگیرد (از اطعام و لباس و سوخت، وسایل زندگی و مسکن، حتی انفاق و نفقه) باید همراه با اعتدال و میانه روی باشد و انسان حد و اندازه را نگه دارد و از افراط (اسراف) و تفریط (بخل امساک) بپرهیزد.
لذا امام صادق علیه السلام می فرماید: «ضمنت لمن اقتصد أن لا یفتقر؛ برای کسی که مراعات اقتصاد و اعتدال بنماید من ضمانت می کنم که فقیر نشود».
/6262