فرهنگ و هنر

نغمه‌های رمضانی، آینه‌ای از سلیقه‌های شنیداری جامعه ایرانی

نغمه‌های رمضانی، آینه‌ای از سلیقه‌های شنیداری جامعه ایرانی

این نمادها و سنت‌ها در حوزه‌های مختلف آیینی و اجتماعی و فرهنگی جاری و ساری است که هریک می‌تواند موضوع نوشتاری جداگانه باشد. اما از منظر فرهنگی و با نگاهی زیبا شناختی رمضان انگیزه آفرینش‌های هنری گوناگونی بوده که در بستر تنوع فرهنگی و جغرافیایی ایران نمود روشنی یافته‌است. از وجوه قابل توجه و در خور مطالعۀ ماه رمضان جنبه‌های صوتی و آواهای خاص این ماه است که به جهان موسیقی و شعر و اجرا تعلق دارد و البته کمتر بدان پرداخته اند. اساساً برگزاری آیین‌ها به ویژه در ایران با موسیقی و آواز همراه است و به قول اهل نظر، مراسم و آیین‌های ایرانی زیست صوتی دارند.

روزه‌داری که از مهم‌ترین ویژگی‌های ماه رمضان است این ایام را برای عموم به دقت زمان‌مند کرده است. به بیان دیگر برای به‌جا آوردن فرایض، دانستن دقیق اوقات شرعی اهمیتی دوچندان می‌یابد و بدیهی است که مهم‌ترین و یا شاید تنها راه اطلاع‌رسانی که هم فوری باشد و هم عمومی، استفاده از “صدا” است. در پی این فرآیند، تنوع و تعدد صداها و آواها اهمیت پیدا می‌کند که هرکدام دارای پیام خود اند. به یاد دارم زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان می‌گفتند که هر یک از اوقات اذان ویژگی‌های لحنی و آوازی خاص خود را دارد. برای نمونه اذان صبح نمی‌شایست با همان لحن اذان مغرب خوانده شود و البته ایشان برای مناجات‌ها و دعاها نیز چنین موازینی را وارد می‌دانستند که امروزه چندان توجهی به این لطایف نمی‌شود. شجریان به طور کلی درباره موسیقی ایرانی هم عقیده داشت که بعضی از دستگاهها برای آغاز روز مناسب نیستند و بهتر است اندکی پیش از خواب و استراحت شنیده شوند . ایشان این مطلب را در نقدپخش نواها و آهنگ‌های صدا و سیما می گفتند که متوجه این ظرایف نیستند.

نکتۀ دیگر که نغمه های رمضانی را حائز اهمیت می‌کند مسئلۀ ضرورتِ مقبولیتِ عمومی است. این بدان معنی است که آواهای رمضانی برای مردم ساخته و اجرا می‌شوند و پرواضح است که می‌بایست باب طبع و سلیقۀ گروه‌های اجتماعی گوناگون باشد تا ماندگار شود و همه‌ ساله به کار آید. پس در این کار با مقبولیت فرهنگی و آفرینش هنری در فرهنگ عامه مواجه هستیم. می‌توان گفت آواهای رمضان نمونه و آینه‌ای تمام‌نما از سلیقه‌های شنیداری جامعۀ ماست. از میان آنچه به خاطرۀ دهه‌های پیشین باز می‌گردد می‌توان به پخش اجرای تواشیح اسماء الحسنی و ربنا با اجرای گروه محمد رسول‌الله(ص)، و مثنوی خوانی و ربنای شجریان، اذان مرحوم استاد رحیم موذن‌زاده و یا دعای سحرگاهی زنده‌یاد صالحی و استاد موسوی قهار از صدا و سیما اشاره کرد؛ و البته آن آواز ممتاز و خاطره‌انگیز آقای رفعتی پیش از اذان صبح از سراینده‌ی گمنام: سحرگهان که مؤذن بر آورد آواز…که در مصرعی یک‌بار با قافیه‌ی حجاز و بار دیگر اشتباها با نماز، بیت را به پایان می‌رساند که این‌هردو قرائت در فضای مجازی وجود دارد. جالب است که این‌ابیات همچون ربنا برای پخش خوانده نشده و رفعتی در نهایت تعجب آن را از رادیو شنیده است. آقای رفعتی برگزیده‌ی جایزه جشنواره‌ی اخلاق ونیایش به دلیل اجراهای متعددی از این‌دست شد.

همچنین این التفات به مقبولیت اجتماعی می‌تواند دلیلی برای این تنوع شگرف در آواهای رمضانی در پهنۀ ایران و حتی جهان اسلام باشد. گذشته از این‌خاطره‌های ملی، هریک از اقوام به شیوه و سلیقۀ خاص قومیشان با رمضان و مراسم آن نسبتی آوایی‌ـ‌موسیقایی داشته‌اند و از دل این تنوع فرهنگی‌ـ‌قومی‌شان قالب‌های اجرایی فراوانی همچون ذکرخوانی، دعاخوانی، نعت‌خوانی، منقبت‌خوانی، مقتل‌خوانی، روضه‌خوانی، نوحه‌خوانی، مدیحه‌سرایی و… برآمده است. حتی در مواردی که کم هم نیستند نوازندگان محلی با سازهای بومی به بازتاب جلوه‌های ایمانی رمضان پیوسته‌اند. برای نمونه نوازندگان سازهای تنبور و دوزله در غرب ایران و مناطق کردی یا دوتارنوازان در شرق و شمال ایران پنجه در ساز رمضان می‌افکنند. حتی می‌توان به کوس‌نوازان و نقاره‌نوازان در جای‌جای ایران اشاره کرد؛ آنان که خنیاگران شهر صیام‌اند.

از سویی دیگر این قالب‌های اجرایی متکثر، بیانگر حسنِ سلیقۀ ایرانیان است که هریک بنابر ساختار موسیقایی و نیازهای قومی و اقلیمی خود آواهای رمضانی را ساخته، صیقل داده و به نسل بعدی منتقل کرده‌اند. البته این منشور رنگارنگ بیانگر تعدد آیین‌ها یا رویدادهای ایام رمضان است که این ماه را از منظر فرهنگی هنری برجسته و بی‌نظیر کرده است. در زمان حضورم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به همت اهالی هنر، جشنواره‌ای در همین ماه و با همین موضوع به تفضیل به این‌مساله پرداخت.

در این میان برخی از آواها جایگاهی بالاتر و مقبولیتی ملی دارند که در این مورد می‌توان به اذان اشاره کرد. اذان‌گویی یکی از کردارهای کهن کیش ما است. بی‌دلیل نیست که ما در پهنۀ جغرافیای وسیع جهان اسلام و ژرفای تاریخ دیرین آن شاهد انواع مختلف قرائت اذان هستیم. اما «اذان‌ایرانی» وجوه ممیزه و آداب صوتی خاص خود دارد. می‌توان اذان ایرانی را از منظر اجرا به چهار قسمت کلی تقسیم کرد. در ابتدا دعا و نیایش است که نمونۀ آن را می‌توان در اذان‌های مشهور ایران به خصوص اذان مرحوم استاد رحیم موذن‌زاده اردبیلی شنید: توکَلْت عَلی الحَیِ الذی لایَموت و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا…

بخش دوم تکبیر و شهادتین است که اوج اجرای اذان است. بعد از قرائت دعا که که حالت مقدمه و زمزمه‌گونه دارد بانگ الله اکبر با صدایی کاملاً رسا اجرا می‌شود که منادی‌گرانه و جرس‌گونه است. بخش شهادتین ، رأس و ستیغ اذان است که با ذکر صفات امام علی امیرالمومنین به پایان می‌رسد. قدیمی‌ترین اذان‌ به جای مانده از پیشینیان اثر بانو ملوک ضرابی است که مدت زمان آن سه دقیقه و در دستگاه بیات ترک خوانده شده و پیش از جنگ دوم جهانی توسط یک کمپانی آلمانی ضبط شده است و سند صوتی آن را در یکی از تهرانگردی‌ها در موزه موسیقی تهران یافتیم. در آن اذان قبل از نام حضرت علی القاب مفصلی خوانده شده: اشهد ان مولانا و مقتدانا و امامنا بالحق امیرالمومنین علی ولی‌الله. در پایان اجرا هم این شعر آمده است: بارها گفت محمد که علی جان من است/ هم به جان علی و جان محمد صلوات. این پایان بندی اذان تا سال‌های سال ادامه داشت و با ذکر صلوات حضار خاتمه می یافت . هنوز هم در مجالس و محافل دینی این بیت، فراوان خوانده می شود.
از دیگر اذان‌هایی که قبل از نام حضرت علی صفات و القابی ذکر شده، اذان مرحوم محمد آقاتی است. ایشان مؤذن رسمی مسجد سلطانیه و البته پیش از آن مؤذن‌ مشهور آستان قدس رضوی بودند و همچنان صدای گرم و رسای ایشان زینت‌بخش اوقات سحری بارگاه ملکوتی امام هشتم است. خدا را شکر که اذان ایشان هم در فهرست آثار ملی ثبت شد. یکی دیگر از اذان‌های بی‌نقص از مرحوم سید جواد ذبیحی است که ایشان هم القاب مقبول شیعیان را قبل از نام حضرت علی می‌آورد. این ذکر لقب و کنیه فقط به حضرت امیر محدود نیست و در برخی اجراهای قدیمی مانند اذان به جای مانده از مرحوم تاج اصفهانی و سعادتمند قمی عنوان اشرف‌الانبیا را نیز قبل از نام مبارک حضرت محمد(ص) می‌آوردند. این ذکر صفات نیک اولیای دین و آذین متن اذان از دیگر ویژگی‌های اذان ایرانی است. من به خاطر دارم که اذان گوهای تهران این لقب را با مرسلین کامل می‌کردند: اشرف الانبیاء و المرسلین این لقب در مقدمه منبرهای مشهورترین وعاظ اهل تهران فراوان به کار می رفت ، والصلوه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و خاتم النبیین…

بخش سوم اذان که با کلمه‌ی “حی”(بشتابید) آغازمی‌شود دعوت به نیکی با آوایی پایین تر اما صریح و پر صلابت است. به نجوای پند پدرانه می‌ماند. در نهایت قسمت چهارم که فضای فرود آمدن است و پایانی آرام را تداعی می‌کند و زمینه را برای تمرکز و اقامۀ نماز فراهم می‌آورد. یک اجرای کامل که هم با متن و کلام قدسی اذان تناسب دارد و هم با مختصات آفرینش موسیقی‌های ایرانی. حرکت از حضیض به اوج و مجدد فرود آمدن و آرام گرفتن. برخی این سیر و روندِ دوّار را به فلسفۀ ایرانی و تفکر دُوری در آن نسبت می‌دهند؛ حالتی که در حرکت و معماری و نقوش فرش‌ها وکاشی ها در گوشه و کنار این سرزمین جریان دارد. بیشتر این معیارها را می‌توان در اجرای اذان مرحوم مؤذن‌زاده پیدا کرد و شاید توجه به همین موازین منتهی به مقبولیت عمومی این اذان شده است؛ تا جایی که می‌توان آن را مهر و نشانه‌ی صوتی ایمانی ویژه‌ی ایرانیان دانست که در سینمای ایران نیز به عنوان نشانه ای معنوی پیام‌رسانی می‌کند. به یاد دارم در سال‌های نه چندان دور رییس کتابخانه سلطنتی مراکش که یکی از چهره‌های فرهنگی شمال آفریقا به شمار می رفت، میهمان مراسمی در ایران بود، او ریاست کتابخانه ای را بر عهده داشت که بازمانده از قرن ها پیش از حکومت ادریسیان است و به گفتۀ خودش در ایران به دنبال گمشده‌ای بود. در آن سالها دسترسی به اینترنت به این گستردگی رواج نداشت ، از این رو به نوار فروشی رفتند و نوار کاستی را که اذان‌های مختلف در آن بود مرور کردند، سرانجام با نشانی‌هایی که می‌داد متوجه اذان مرحوم رحیم مؤذن‌زاده شده و چون آن را شنید گفت منظورم همین بود و ادامه داد که این بهترین هدیه از ایران است. در آن دوران این قرائت از اذان هنوز وارد برنامه‌های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشده بود. در عین حال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم در ماه رمضان به همین سبب جایزه‌ی ویژه خادم قرآن را در اوج استقبال حاضران دریافت کرد. مرحوم موذن زاده گفت که این اذان را با یاد و علقه به حضرت امیر و با زبان روزه در ماه رمضان اجرا کرده‌است.

در کنار اذان، دیگر موقعیت‌های زمانی در طول روز یا در طول ماه رمضان نیز شایان توجه است. مانند پیش‌خوانی که به پیشواز رمضان رفتن است. موسیقی‌های مخصوص رؤیت هلال ماه رمضان و شوال که حلول ماه نو را نوید می‌دهند و فضای چاووشی‌ را تداعی می‌کنند. مولودی‌خوانی دیگر قالب موسیقایی رمضان است که دست‌کم دو بار در ماه رمضان برگزار می‌شود. یک بار در نیمۀ ماه به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی، بار دوم در انتهای رمضان به مناسبت عید قنوت و صدقه که لحن تاثیرگذار ویژه ای دارد: اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکبْرِیاءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجوُدِ وَالْجَبَروُتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ … دیگر مجال صوتی رمضان مرثیه‌سرایی برای شهادت علی امیرالمومنین است و البته مراسم شب‌های قدر که همه نور است و نوا.
یک بار در جلسه شورای فرهنگ عمومی بحث نواها وسازهای همراه با عزاداران حضرت سیدالشهدا بود که در آن سالها بی قاعده رواج می‌یافت . از این رو در آن جلسه برخی از بزرگان موسیقی هم حضور داشتند . در آغاز جلسه قرآن را یکی از ائمه جماعات تهران شیخ محمدرضا حشمتی ، همکار ما در وزارت ارشاد خواند . پس از قرائت او یکی از آن بزرگواران گفت چقدر قرائت شما مطابق دستگاه موسیقی بود، آقای دکتر رضا داوری اردکانی، عضو جلسه رو به قاری کرد و گفت شما چقدر از دستگاههای موسیقی اطلاع دارید؟ سکوت همراه با لبخند آقای حشمتی هم ، همه چیز را نشان داد. آقای داوری افزود تا همین چند دهه پیش بسیاری از مردم ما بی آنکه آموزش لازم را دیده باشند، قرائت ،شعر خوانی،دعاخوانی و مدیحه سرایی ومنقبت‌خوانی را سینه به سینه فراگرفته و درست مطابق دستگاه ها میخواندند و اجرا می کردند ولی از دقایق آن اطلاع کافی نداشتند.

واقعیت این است که در آن سالها دهها قاری، دعا خوان ، مناجات خوان ، روضه خوان در این سو و آن سوی تهران در تکایا و مساجد و روضه های خانگی داشتیم که هیچ ادعایی نداشتند و رونق افزای مجالس اهل بیت بودند از جمله آقای سید علی میرهادی (روغن فروش) وآقای میرفخرایی(خیاط) و حاج آقا جلال آهن فروش و آقای الهی کیا که پدرم می گفت حنجره دعا دارد نه روضه.
اما موقعیتی که در فرهنگ ایرانی و شاید در دیگر فرهنگ‌ها کم‌نظیر است انواع مراسم و بانگ‌زنی برای بیداری سحرگاهی است که یادآور زمان مناجات قبل از اذان صبح و البته چیدمان و صرف سحری بوده است. در برخی مناطق ایران مانند شهر یزد بانگ بیداری توسط شیپور زده می‌شد و یا در ایل قشقایی به وسیلۀ کرنا یا کره‌نا نواخته می‌شد. نمونه‌هایی از سرنانوازی در لرستان و دیگر مناطق ایران نیز گزارش شده است. در همین تهران هم مراسم و تشریفاتی برای بیداری مؤمنان وجود داشت. برای نمونه بودند افرادی که هر سحر درب منازل را دق‌الباب می‌کردند که مبادا صاحبِ خانه اسیر خواب شود. معمولاً در هر محله افرادی بودند که بدین کار شهرت داشتند و بعضی هم برای ادای نذر این کار را انجام می‌دادند. سنتی هم وجود داشت که علاوه بر بیدار کردن مؤمنان در وقت سحر، یک وعده غذای گرم نیز به شکل ناشناس تقدیم کنند. البته خانواده‌های تنگ‌دست در الویت قرار داشتند. اما در دهه‌های پیشین که به تدریج دستگاه‌های تقویت صدا یا رادیو فراگیر شد این سنت‌ها هم روی به فراموشی نهاد. در زمانی هم که تلفن کم کم جای خود را در زندگی مردم باز می‌کرد خویشان و دوستان با تماس تلفنی این سنت را به جا می‌آوردند. هرچند بعدها با فراگیر شدن ساعت‌های کوکی و کم‌رنگ شدن صمیمیت‌ها، این موضوع هم فراموش شد. ساعت های کوکی و ستاره نشان آلمانی که دو گوی در این سو و آن سو داشت و چکش کوچکی که به صورت مداوم به آن دو گوی ضربه می زد. برای خاموش شدن این صدا باید با اهرمی جلوی حرکت این چکش گرفته می شد و بعید بود که بعد از این‌همه دیگر کسی خوابش ببرد.

سحرخوانی از دیگر رویدادهای موسیقایی ماه رمضان است که در شهرهای مختلف ایران رایج بوده است. بزرگان و علمای دین مناجات شبانه به ویژه در ماه رمضان را توصیه کرده اند. در برخی مناطق تهران نیز افرادی بودند که صدای خوشی داشتند و بر بام خانه و یا بر گلدستۀ مساجد اشعاری را با آواز خوش می‌خواندند. حتی در برخی محله‌ها افراد خوش صدا به شکل دوخوانی یا چندخوانی با یکدیگر هم‌آواز می‌شدند. محتوای کلام هم معمولاً در نعت رسول‌الله و منقبت امیر مومنان یا اندرزهای دینی و اخلاقی بود که در قالب اشعار منظوم یا نثر ادیبانه‌ای قرار می‌گرفت. دعای سحر نیز یکی دیگر از آواهایی بود که قبل از اذان صبح شنیده می‌شد. این سنت هنوز هم نزد اکثر روزه‌داران رواج دارد. از جمله در ایام شهادت امیرالمومنین اشعار بسیاری درباره‌ی ایشان خوانده می‌شد .
مثلا در یکی از این برنامه‌ها از آذری طوسی شاعر نامشهور قرن نهم ، با صدای سید جواد ذبیحی چنین خوانده شد:

چنان که هست فلک را دوازده تمثال
که آفتاب بر آن دور می زند مه و سال
بر آسمان ولایت دوازده بُرجند
چو آفتاب نبوّت همه به اوج کمال
قضا چو آینه نور احمدی می ریخت
بریخت زآینه او دوازده تمثال
ستارگان سپهر ولایت و شرفند
که ایمنند ز نقصان و احتراق و وبال
شهان بی سپه و خسروان بی شمشیر
ملوک بی حشم و اغنیای بی اموال

* منتشر شده در روزنامه سازندگی/ دوشنبه ۵ اردیبهشت 1401

مجله خبری recive.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا