مرقومه ای از یک خبرنگاه
مرقومه ای از یک خبرنگاه
روز 28 مرداد ماه در تقویم بسیاری از کشورهای جهان به عنوان روز عکاس نامگذاری شده است به همین منظور یادداشت سیدعابد میرمعصومی را با هم مطالعه خواهیم کرد
پس برای خود دست بر آفرینش واژه زدم تا فردی که عکاس خبری است را در اینجا خبرنگاه خوانده و به مناسبت روز جهانی عکاسی مرقومهای در این راستا نگارش نمایم.
خبرنگاهان به طور معمول در دو قشر یافت می شوند؛ در جامعه خبرنگاران و در جامعه عکاسان اما در هر دو دسته اصلی نیستند یعنی آنها را اصل قضیه نمی دانند ولی باکی نیست چون مردم بیش از سایرین خواسته یا ناخواسته از آثار خبرنگاهان بدون اینکه هزینه ای پرداخت کنند استفاده میکنند. پس آنها نزد خداوند و هم مردم محبوب ترند.
قرار نیست فوتوژورنالیسم یا عکاسی خبری و به قول اینجانب «خبرنگاهی» را در اینجا تعریف و تمجید کنم؛ ۲۸ مرداد یا ۱۹آگوست روز جهانی عکاسی است و با آنکه برخی فرهیختگان عکاسی چنین روزی را با این عنوان قبول ندارند اما هر چه باشد باعث درج مرقومه ای هر چند اندک از بنده شد. به عنوان فردی که در شهر خود زیر سایه عنوان عکاس خبری قدم هایی کوتاه برداشتم
عکاسی خبری پیشهای کم درآمد
خبرنگاهی را میتوان شغل دانست ولی نه به عنوان شغل اول؛دوم و یا سوم بلکه به عنوان شغلی در مقام های بی مدال. استثنا نیز وجود دارد که بیشتر میتوان آنها در میان عکاسان خبری پایتخت؛ کلانشهرها و شاغل در رسانه های بین المللی دید اما فعالان در این زمینه به ویژه در شهرهای کوچک نمی توانند به تنهایی با این شغل گذران زندگی کنند و این مساله بر کیفیت آثار ،انگیزه و حرفه ای تر شدن آنها موثر است با آنکه تولیدات و ثبت های آنها از رویدادها در همان شهر کوچک یا حتی روستای خود جایگاهی ارزشمند و جاوید دارد.
بی تردید خبرنگاه یا خبرنگار؛ روزنامه نگار یا مقاله نویس و از این دست فعالیت های فرهنگی هنری اقتصاد چندانی ندارد و آنچه ماندگاری و لذت بخشی در این زمینه را به دنبال دارد تنها دلسوزی،دلبستگی و دلنگرانی نسبت به مردم و جامعه است و ارتباط مستقیم خبرنگاهی با دل از وجه مشترک همین واژههاست.
خبرنگاهان در مراسم مختلف جهت پوشش مراسم حضور پیدا میکنند؛ از مراسم وزیر و وکیل و روسا گرفته تا برنامه های جشن و عزاهای محلی و روستایی و در انتهای مراسم به طور معمول چند نفری از اهالی و بقال محترم حاضر در آن رویداد تا مسئولان و شاغلان اطراف آن شماره همراهت را گرفته و هنوز به خانه نرسیدی حجم پیام ها با این تیتر می آید: لطفا عکس های ما را بفرست. اشکالی هم نیست چون عکاسی خبری و فلسفه آن چیزی بسیار فراتر از این است و چه بهتر از این که چند نفری هم دلشان به چند فریم تو گرم باشد.
بله درست است که بسیاری برای مراسم عروسی پسر تازه دامادشان؛ نوزاد شیرین و یا کودک نمکی خود، برای جشنهای معمول تحصیلی از دبستان تا فارغ التحصیلی دانشگاه و یا حتی برای عکس یادگاری در عکاسخانه های نزدیک حرم پولی کنار می گذارند و پشت تریبون خانوادگی صدایی صاف کرده و می گویند: “برای آتلیه رفتن هر چقدر هزینه کنی خوب زیرا تنها عکس است که می ماند ” اما آنها نمیدانند آنچه برای یک خبرنگاه رخ می دهد در نهایت تصمیم بر تاسیس یک آتلیه است تا درآمد بهتری داشته باشند اما در واقع عکاس خبری قرار بود دنیا را تکان دهد؛ سوالی ایجاد کند ؛مطاللبه کند تا مشکلی حل شود؛ نقدی کند؛ آگاهی دهد ، برای پژوهشگران چیزی از امروز به یادگار بگذارد و یا بنا بر داشتهها و افکار فرهنگی خود رویدادهای روزگار امروز را برای آیندگان ثبت کند.
قدم زدنی برای قلم زدن
خبرنگاه با قدمهای خود در سکوت قلم میزند و گام زنان با تردد های به ظاهر ساده خود تصویری می نگارد که بیش از امروز، در آینده خود را نشان میدهد؛ عکاس خبری اثر خود را برای امروز منتشر و برای فردا پیامی پنهان دارد، پیامی که به مانند تصویر روی کاغذ عکاسی درون آب تاریکخانه آرام آرام پدیدار میشود
نگارهای که در آینده قضاوت دیگری از امروز برای آن وجود دارد و پیوسته در انتظار است تا از یک حقیقت نو پرده بردارد..
خبرنگاهی به مانند خبرنگاری بدون اندیشه، بدون ماجراجویی، بی مطالعه در ادبیات، تاریخ و جامعه شناسی، بی اطلاع از اندیشههای بزرگان، بی توجه به زندگینامه عکاسان خبری جهان و در نهایت بدون دنبال کردن مسائل روز فرهنگی تا سیاسی جامعه نمیتواند زنده باشد. رویدادها و رخدادها در عکس خبری با طعمی از هنر و با زبان و بیانی سریع و صریح ماندگار میشوند.
خبرنگاه امروز
امروزه عکاسی خبری با امکانات و تجهیزات مناسب قطعا تولیدات با کیفیت تری را به همراه دارد اما این آنچه نیست که این سبک از عکاسی به دنبالش است و سادهترین امکانات نیز می تواند اندیشه آن خبرنگاه را به نتیجه برساند .
عصری که تکنولوژی و انتشار تصاویر در فضای مجازی به شکل گسترده ای وجود دارد باید فرصتی باشد تا یک عکاس خبری از آن به خوبی بهره ببرد.
کتاب «عکاسیخبری – از جنگ جهانی دوم تا اینستاگرام» به نقل از دیوید گوتنفلدر از عکاسان خبری مطرح دنیا که سالها برای آژانس خبری آسوشیتدپرس عکاسی کرده مطلبی مینویسد: او در سال ۲۰۱۰ در افغانستان از بالگرد حامل نیروهای نظامی پیاده میشود و با دیدن تفنگدارانی که در حال گرفتن عکس با گوشی هوشمند با حس و حالی واقعی و صمیمی از دوران زندگی خود هستند دوربین حرفه ای خود را کنار می گذارد و با گوشی شروع به عکاسی میکند.
منتقدان آن روزها استفاده از ابزار غیرحرفهای او را به چالش میکشند اما او عکاسی با سالها تجربه در زمینه عکاسی خبری است.
زمانی که در همان سال اینستاگرام شروع به کار می کند و این تصویرگر به عضویت این شبکه در میآید و قوانین فوتوژونالیسم سنتی زیر پا گذاشته می شود.
نگاه به تجربه و نتیجه گوتنفلدر که سالها با دوربین های آنالوگ و دیجیتال و سختی هایی که این نوع دوربین ها با خود دارند نشان میدهد اندیشه خبرنگاه فراتر از آن وسیله ای است که با آن عکاس به سراغ سوژه های خود می رود.
امروزه تعداد بسیاری شهروندخبرنگاران وجود دارند که آثاری غیرحرفه ای، آماتور از روی هیجان و یا دیده شدنهای شخصی تولید میکنند اما این باید برای خبرنگار و خبرنگاه یک فرصت باشد زیرا با ریشهیابی و کند و کاو بهتر در آنها میتواند اثری خوب تولید کند.
امروز آنچه یک فرد حرفهای از این شرایط بهره برداری کند بسیار اهمیت دارد و همانطور که در گذشته کارکرد دوربینها و مراحل برای چاپ و انتشار آن سخت بود امروز این دشورای باید بر گزینش موضوعات؛ نوآوری و چشم دوختن به رویدادهای اطراف متمرکز باشد.
تولید عکس یا گزارش تصویری به صورت مستندنگاری و توضیحات آن اثر که به قول عکاسان به آن کپشن و استیتمنت میگویند دارای اهمیت ویژه است و اگر این مورد از سوی رسانهها و یا عکاس توجه نشود گویی نگاهی سطحی به هویت عکس و جامعه امروز داشتهاند.
بادیگاردها درست فکر میکنند
مسئول و مسئولانی برای بازدید از طرح های افتتاح شده صلوات گویان قدم میزنند و روبان های رنگارنگ را پشت هم برش میزنند؛ جایی دیگر کلنگی گُل زده برداشته؛ محکم بر زمین میکوبند و در پایان با اقتدار جلوی دوربین صداوسیما ایستاده تا از زحمات خود به خبرنگاران بگویند و در تمام این لحظات که خبرنگاهان با زدن شاتر و پخش موسیقی وار آن در فضا لحظات را ثبت میکنند، محافظان شخصی آن مسئولان با قدی بلند، بدنی پهن مدام جلوی عکاسان راه می روند و دستان پهن خود را در جلوی لنزها میآورند، بسیاری از عکاسان خبری تجربه آسیب خوردن به دوربینهای گران قیمت خود توسط این دوستان زحتمکش را دارند.
بادیگاردها فکر میکنند دوربینها اسلحه ای آماده شلیک و عکاسان تک تیراندازانی ماهر هستند.بله آنها دقیقا درست فکر میکنند. عکاسان خبری به مانند تک تیرانداز باید دقیق و ثبت آنها باید به مانند گلوله قدرتمند باشد.
» سیدعابد میرمعصومی عکاس فعال سمنان
46