عطر شهدای گمنام در شهرضا پیچید/ روایت مادرانی که قامتشان از رنج هجران خمیده شد
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرضا، حال و هوای خاصی در شهرضا حکمفرما بود، زن و مردم، پیر و جوان این بار گرد هم آمدند تا بر سر و سینهزنان در آستانه سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، ۱۰ ستاره درخشان اما گمنام را که تنها پلاک و تکه استخوانی از آنها به یادگار مانده را تشییع کنند.
سرمای سرد زمستان نتوانست مانع حضور پُر رنگ این مردم در مراسم تشییع و تجدید عهد و پیمان با آرمانهای والای شهدا شود، آمدند تا جلوهای خاص و کم نظیر را به نمایش بگذارند. خانوادههای معزز و معظم شهدا با در دست داشتن عکسهایی از فرزندان شهیدشان به استقبال شهیدان گمنام آمده بودند.
همه آمدند؛ از پیر و جوان تا کودک و نوجوان همه اقشار مختلف مردمی و مسؤولان در این اجتماع برای استقبال دیده شدند و پیکر پاک این ۱۰ شهید بعد از مداحی بر دوش مردم قرار گرفت. تصاویر سردار شهید سلیمانی بر دستان مردم حال و هوای تشییع را تغییر داده بود.
پیرزنی بود که نای رفتن نداشت اما عصایش را محکم بر روی زمین میکوبید تا از قافله شهدا عقب نماند، مادری را دیدم که عکس فرزند شهیدش را در دست دارد و خود را به سیل جمعیت میرساند.
چشمها همه به تابوت شهدا است هر کس در دلش نجوایی دارد، حس و حال عجیبی است یکی صلوت میفرستد، یکی عکس شهید سلیمانی را در دست دارد، اینجا مادران شهدا و شهدای مفقودالاثری هستند که هر از گاهی به یاد فرزند خود افتاده و نوایی سر میدهند.
اینجا که باشی میتوانی بیقراری را از چشمان مادرانی که فرزند شهید دارند، مادرانی که هنوز چشم انتظار فرزند جاوید الاثر خود هستند را ببینی، اینجا سخن از شهیدانی است که پوست و استخوان با هم مخلوط شده است.
امروز حضرت زهرا(س) هم گویا به استقبال شهدا آمده است و ما امروز آمدهایم تا فریاد بزنیم مدتی است شهر شما را فریاد میزند؛ شهدا خوش آمدید.
آری امروز مادرانی را دیدم که با دیدن تابوتها خود را به سمت شهدا انداخته و مانند یعقوبی که در انتظار یوسف سالهای سال چشم انتظار نشسته تو را بو میکنند، انگار روز عاشورا است، بانوان نوای یا حسین(ع) یا زهرا (س) زیر لب زمزمه میکنند. مادرانی که با قامتی خمیده و عصا به دست به امید یافتن نشانی از شهیدشان با هر مشقتی که هست خود را به مراسم تشییع شهیدی میرسانند و در کنار تابوت این شهید و آن شهید مینشینند؛ مادرانی که قامتشان از رنج هجران خمیده شده است.
آنانی که با صبر، فداکاری و با گذشتن از جگرگوشههای خود، تابلویی زیبا از عشق و ارادت به مکتب تشیع و سرسپردگی به خاندان عصمت و طهارت(ع) را از خود به نمایش گذاشتهاند. مادرانی که وقتی شهید گمنامی را میآورند در کنار آنها مینشینند و زمزمه میکنند که اگر مادرت نیست ما هستیم و تو تنها نیستی. شاید باورمان نشود که آنان برای بازگشت پیکر عزیزشان هر روز منتظر و چشم انتظارند تا سالهای فراق را با آنها نجوا کنند. روایت فراق و بیخبری مادران شهدا، روایت نانوشته و آکنده از حزن همراه با عشق است، مادرانی که حرفهایشان بوی انتظار همراه با عشق میدهد ولی سالهاست با چشمانی منتظر و قلبی آکنده از غم و اندوه، بازگشت فرزندانشان را انتظار میکشند.
چه نیک فرمود امام خامنهای خطاب به مادران شهدای گمنام که: سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دلهای صبور و پرظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگرگوشگان دلبندشان به نشانهای از پیکر پاک آنان دل بستند و به آن نیز دست نیافتند و با این همه، با شکیبایی و صبوری خود نقشی بینظیر و استثنایی از خود بر جای نهادند. پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژده رحمت الهی خواهد بود؛ انشاءالله.
نمیدانم گمنامی شما را به کدام گیسوی سپید مادر به انتظار کشیدهای نقش ببندم که هنوز چشم به آمدنتان دارد و هر روز جلوی خانه را آبپاشی میکند و گرد از رخ خانه میگیرد.
هنوز بعد از گذشت سالها شکوفایی زیبایی حقیقت همیشه جاودانتان مثل طلوع هر آفتاب بر تار و پود وجود ما میریزد و هر دلی را غرق در درخشندگی خورشید شهادت و ایثار میکند.
حالا که حضور پر تپش تو در رگهای شهرم طوفان بپا کرده؛ حالا که آمدنت، آسمان و زمین به هم پیوند داده است؛ حالا که خاک لاله گون شهرم با صفای قدمتان معطر شده است؛ حالا که وجب به وجب سرزمین من مدیون رشادتهای آسمانی و دلیرانه و پهلوانی شماست؛ بگذار با همه سلولهای وجودم فریاد بکشم، ای شمایی که همچنان گمنام در زمین و شهره در آسمانهایید؛ دست ما را هم بگیرید.
مردم ولایی و شهیدپرور شهرضا با حضور حماسی و باشکوه خود در مراسم تشییع این ۱۰ شهید گمنام دوران دفاع مقدس، روز ماندگاری را در دفتر تاریخ حضور آگاهانه خود در پاسداری از اصول و ارزشهای والای انقلابی و اسلامی به ثبت رساندند.
انتهای پیام/۶۳۱۰۱/آ/ی