همدان

شهید مروت قیاسوند: بسیجى با خون خود طومار شرافت را امضا می‌کند

به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها،‌ شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».

3018/ تبرک لحظاتمان با شهید مروت قیاسوند؛

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون؛
مپندارید آنان که در راه خدا کشته مى شوند مردگانند بلکه زنده اند و در پیشگاه خدا روزى می‌خورند.

با درود بی‌پایان به منجى عالم بشریت و نایب بر حقش امام خمینى بت شکن و سلام بر گلگونکفنان صحراى کربلا و کربلاى ایران اسلامى که با پیروى از استاد بزرگ دانشگاهى چون حسین بن على(ع) نهال انقلاب اسلامى ایران را به رهبرى دیگر فرزند زهرا(س) آبیارى کردند.

خیزید عاشقان که سوى آسمان رویم، این جهان تا آن جهان رویم، این دو باغ اگر چه خوش است خوب زین دو بگذریم و بدان باغبان رویم زین کوى تعزیت به عروسى رویم زین روى زعفران به رخ ارغوان رویم.

باید چگونه مرد که جاودانه زیست، مردن براى زیستن؛ فنا براى بقا؛ رفتن براى ماندن، همچنان که زندگی‌ها گوناگون  است مردن‌ها هم گوناگون‌ و مختلف است؛ مگر نه اینکه باید مرد؟ سرانجام دیر یا زود از این قفس تنگ دنیا و از زندان محصورش می‌باید پر گشود و رفت پس چگونه باید مرد تا پس از مردن هم جاودانه ماند؟ گاهى یک ابرانسان و قهرمان صبر و استقامت شکنجه‌هاى دژخیمان ستمگر را تحمل می‌کند و لب رازدارش را از هم نمی‌گشاید این زندانى کیست در بغداد؟ رهرو حسین ابن على(ع) در کربلا!.

گاهى این چهره انتخابگر مرگ، زندگى‌ساز سربازى است که عشق به مکتب و میهن در جانش شعله افکنده و از سوز این آذر با سرى پرشور از صحنه مبارزه جان می‌دهد و روح می‌دهد پشت سنگرها کمین مى کند و در قبضه‌اش یا شمشیر است و یا قامت نیزه یا قنداق تفنگ در انگشتان یا ماشه است براى چکاندن یا قلم است براى رساندن و آگاهانیدن!.

بسیجى با خونش طومار شرافت را امضا می‌کند چه امضایى معتبرتر از خون؟ چه سندى معتبرتر از شهادت؟ شهداى عزیز ایران صادقانه جنگیدند و طومار شرافت را امضا کردند آرى شهادت از خود گذشتن است و از خود رستن؛ راهى دراز می‌باید از خاک تا خدا و از هیچ تا همه و بهترین مردن در رضاى خدا همین است و بس.

و بارالها من نمی‌خواهم در بستر بمیرم، بارالها دوست دارم در دل سنگر بمیرم. دوست دارم در میان آتش خون و گلوله‌ها بروم، دور از  پدر و مادر و خواهر بمیرم.

خدمت پدر و مادرم و برادرانم دعا و سلام می‌رسانم و به خدمت تمام اقوام و قوم خویشان سلام می‌کنم. و مادرجان از شهادت این فرزندت ناراحت مشو و پدرجان تو هم همینطور.

پدرم و مادرم شما باید مثل کوهى جلوی گردبادها و طوفان‌هاى محکم ایستادگى کنید و بدانید که فرزندتان را در راه خدا تقدیم کرده‌اید، براى چندمین بار در صفوف رزمندگان حضور یافتم و خداوند من را نپذیرفت، این بار که مرا می‌پذیرد از شهادت من ناراحت نشوید که خون من در برابر خون‌هاى ریخته شده بسیار ناقابل است، شما باید با رفتار خود و ایمانى محکم و قلبى استوار به دیگران بفهانید که اسلام احتیاج به حقیقت دارد.

پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و زن برادرانم از رفتنم ناراحتى نکنید که خداوند مرا در راه رضاى خودش به شهادت که بهترین راه رسیدن به جوار پیغمبران و امامان است و شهداى کربلا و کربلاى ایران است رساند.

انتهای پیام/ 89001/

 



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا