روایتی از گروه جهادی حصن که ناجی کارتنخوابها شده است/ به خانه بر میگردیم
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، گروه جهادی حصن یکی از گروههای جهادی استان قزوین است که کارهای جالبی انجام میدهد. این گروه در صدد باز گرداندن کارتنخوابها به خانواده و جامعه است. کارتنخوابهایی که ممکن است ماهها یا حتی سالها از خانواده دور بودهاند و حالا حصن بهعنوان یک پناهگاه قدم به قدم با آنان همراه میشود تا آنان را در آغوش جامعه بگذارد.
مونا مرادی، مسؤول گروه جهادی حصن در گفتوگو با خبرگزاری فارس در قزوین میگوید: من و دیگر همکارانم 7-8 سال است که در حوزهٔ اعتیاد و حوزههای اجتماعی فعالیت میکنیم، ولی فعالیت منسجمی نداشتیم. در این راستا تلاش میکردیم افرادی را که اعتیاد داشتند به کمپها معرفی کنیم و هزینههای کمپ آنان را نیز تأمین کنیم. ماه رمضان سال 99 در پی یک نذر شخصی برای توزیع غذا بین کارتنخوابها، با خودم گفتم اینها امشب سیر میشوند، بعد از این چه؟ همین سؤال جرقهای شد تا با هدف بازگرداندن کارتنخوابها به جامعه، گروه حصن به معنای پناهگاه را راهاندازی کنیم.
استخراج نظام مسائل کارتنخوابها
مرادی در ادامه عنوان میکند: بههمراه دو تن از همکاران کار را شروع کردیم، اوایل هفتهای یک شب غذا میپختیم و بین کارتنخوابها توزیع میکردیم. همان اوایل مسیر بود که من با کسانی آشنا شدم که خودشان بهبود یافته بودند، به این معنا که قبلاً یکبار این مسیر را رفته و برگشته بودند. با کمک این عزیزان شروع به استخراج نظام مسائل کارتنخوابها کردیم. نیازها و مسائلشان را بررسی کردیم و متوجه شدیم که مسئلهٔ آنها تنها مسئلهٔ غذا نیست، بلکه نیازهایی از قبیل نیازهای بهداشتی و نیازهای درمانی هم دارند. پس از این مرحله، شروع به مطالعه در حوزهٔ اعتیاد و کارتنخوابی و بیخانمانی کردیم و آرامآرام نظام مسائل آنها را تکمیل کردیم.
من متعلق به این جامعه نیستم!
مسؤول گروه جهادی حصن میگوید: ما از بچههای بهبود یافته بهعنوان منتور یعنی راهنما استفاده کردیم تا بتوانیم راحتتر با کارتنخوابها ارتباط بگیریم تا به ما اعتماد کنند. کارتنخوابی یکی از انواع بیخانمانی است، این افراد یک جمعیت جدا شده از جامعه هستند. هر جمعیتی که از جامعه جدا میشود، ماهیت جرمخیز بودن داشته و برای جامعه زنگ خطر است. هر چقدر شکاف بین این جمعیت و جامعه بیشتر شود خطرناکتر میشود.
در این راستا، هر سیاستی که به ایجاد این شکاف یا دامن زدن به آن کمک کند و آنها را از جامعه دور کند، نادرست است؛ مانند طرح جمعآوری کارتنخوابها یا کمپهای اجباری. سیاست مقابل آن سیاست پذیرش است، یعنی ما باید بتوانیم هر چه بیشتر اینها را شبیه افراد عادی جامعه کرده و ظاهرشان را مرتب کنیم تا جامعه آنها را بپذیرد، زیرا ظاهر یک کارتنخواب مثل یک تابلو است که روی آن نوشته من متعلق به این جامعه نیستم، من متعلق به یک جمعیت دیگرم. بازخوردهایی که این فرد با این تابلو از جامعه میگیرد باعث میشود لحظه به لحظه از جامعه دورتر شود. به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم این آدمها را شبیه بقیه آدمهای جامعه کنیم که مسیر برگشتشان راحتتر باشد.
قدم به قدم در راه بازگشت
مرادی در ادامه اظهار میکند: اولین اقدام ما این بود که هفتهای دو الی سه شب غذای گرم، سالم و تمیز به کارتنخوابها بدهیم. اینها کار میکنند، عمدتاً هم شغلشان زبالهگردی است، اما بیشتر درآمد خود را خرج مواد میکنند. ما با توجه به اعتمادی که از طریق منتورها بهدست آورده بودیم، به پاتوقهای آنها راه پیدا کردیم و درصدد برآمدیم یک پروسهٔ بازگشت برای این جمعیت جداشده از جامعه طراحی کنیم. وی عنوان میکند: از پاییز سال گذشته نیز به موضوع وضعیت ظاهری و بهداشت آنها ورود کردیم. برای آنها لباس تهیه کردیم و یکسری ژتون طراحی کردیم که با آنها بتوانند به حمام، آرایشگاه و نانوایی بروند. در این مسیر با مشکلات بسیاری مواجه شدیم، زیرا اغلب این افراد در رابطه با موضوعاتی مانند مسائل بهداشتی مقاومت میکردند، تلاش کردیم برای همهٔ مشکلات راهحل پیدا کنیم تا ظاهر آنها برای بازگشت به جامعه آماده باشد.
به خانه بر میگردیم
مسؤول گروه جهادی حصن میگوید: پس از طی مراحل مختلف و صحبت با کارتنخوابها، زمانیکه مطمئن شویم کسی تصمیم گرفته ترک کند، قدم اول رفتن به کمپ است. پس از گذر از این مرحله، بحث اشتغال مطرح میشود تا بتوانیم کاری برای آنها پیدا کنیم که درآمد داشته باشند تا بتوانند به خانههای خویش بازگردند. این پروسه معمولاً 5-6 ماه طول میکشد. تلاش میکنیم از این مرحله با کمک منتورها گذر کنیم. اگر از حوزهٔ اشتغال هم سلامت بیرون آمدند، شروع به یافتن خانوادههای آنان و ارتباط گرفتن با آنها برای بازگشت به خانه و پذیرش آنها میکنیم.
وی ادامه میدهد: در فاز بعدی، این افراد بهصورت آزمایشی به خانه میروند و بر میگردند، یعنی با خانواده رفتوآمد میکنند، زیرا با توجه به اینکه اینها چند ماه یا چند سال در خیابانها زندگی کردهاند، مهارتهای زندگی را از دست دادهاند. بازگشت تدریجی موجب میشود اینها مهارتهای اولیه را بهدست آورند و پس از طی پروسهٔ 8-9 ماهه و عبور از همهٔ مراحل، به خانه بر میگردند. مرادی عنوان میکند: ما حتی پس از بازگشت آنها به خانه نیز رهایشان نمیکنیم و دورادور هوایشان را داریم تا مجدد از راههایی که رفتهاند، برنگردند. هدف ما این است که آدمهای بیشتری را از این چرخه خارج کنیم.
10 نفر از چرخهٔ کارتنخوابی خارج شدند
علیرغم اینکه کمیت برای گروه جهادی حصن مهم نیست و معتقدند حتی اگر بتوانند یک نفر را از چرخهٔ کارتنخوابی خارج کنند، رسالت خود را انجام دادهاند، مسؤول این گروه اظهار میکند: طی یکسال اخیر با کمک اعضای گروه موفق شدیم 8 الی 10 نفر را بهطور کامل از چرخهٔ کارتنخوابها خارج کنیم تا به زندگی عادی بازگردند. طبق آخرین آمارها استان قزوین حدود 2 هزار و 500 الی 2 هزار و 600 کارتنخواب قطعی دارد، طبیعتاً از عهدهٔ ما خارج است که بخواهیم کل استان را تحت پوشش قرار دهیم، بنابراین فعلاً تمرکز ما روی شهر قزوین است که حدود 500 الی 600 کارتن خواب دارد و ما اکنون با حدود 400 کارتنخواب در ارتباط هستیم و به آنها سر میزنیم و پیگیر امور آنها هستیم.
وی ادامه میدهد: اکنون گروه حصن 15 عضو ثابت و 25 عضو همکار دارد و عمدهٔ هزینههایی که در گروه میشود، از درآمد شخصی اعضای گروه است، به این معنا که اعضا بخشی از درآمد خود را به این کار اختصاص میدهند. برای هزینههای سنگین مانند کارهای درمانی نیز از کمکهای خیرین بهره میگیریم.
سوژههایی که هر کدام یک روایت مفصل دارند
هر سوژهٔ کارتنخوابی یک ماجرای مختص به خود را دارد که به جرأت میتوان گفت از هر یک از این سوژهها میتوان یک فیلم سینمایی ساخت. اینها را مونا مرادی میگوید و ادامه میدهد: هر سوژهٔ ما یک داستان و روایت مفصل دارد. ما بین کارتنخوابها قهرمان کشتی داریم، تاجری داریم که ورشکسته شده و همهٔ زندگیاش را از دست داده است. یک استاد تراشکاری داریم که گاراژ بزرگی داشته، اما اعتیاد او را به این حال و روز انداخته است، حتی یکی هست که فرزند یکی از ثروتمندان شهر است، اما خودش کارتنخواب است. برخی هم هستند که هیچکس را ندارند و سالهاست تنها هستند، مثلاً فردی که به جرم سرقت به زندان افتاده و بعد از 15 سال حبس بیرون آمده و چون خانواده از ابتدا رهایش کردهاند، دیگر هیچکسی را ندارد و نتوانسته آنها را پیدا کند و حالا یک معتاد کارتنخواب است. برخی از سوژهها هم خانواده دارند، ولی بهدلیل اعتیاد شدیدی که داشتهاند یا طرد شدهاند و یا خودشان دیگر نمیخواهند که برگردند.
پیگیری دو مطالبهٔ جدی؛ ژتون غذای گرم و مرکز رایگان درمان هپاتیت
مرادی میگوید: کارتنخوابی اثرات منفی شدیدی در جامعه دارد. اولین اثر آن از بین بردن هویت بصری و خراب کردن چهرهٔ یک شهر یا تمدن است. دوم اینکه این افراد حامل آلودگی هستند، چون مدام با زبالهها در ارتباطند و روزی چند بار ممکن است دستشان در این زبالهها بریده شود و طبیعتاً ناقل بیماریهای مختلف مانند هپاتیت و ایدز هستند. نکتهٔ دیگر اینکه اینها برای بهدست آوردن پول جهت تهیهٔ مواد مخدر ممکن است دست به هر کاری بزنند، کارهایی از قبیل دزدی، خفتگیری، باجگیری. اینها باعث بهوجود آمدن معضلات زیادی در جامعه میشود. برای مثال با یکی از باغداران سنتی قزوین که صحبت میکردیم میگفت اینقدر که معتادها از باغهای ما درآمد دارند خود ما درآمد نداریم، به این معنا که میروند میوههای باغها را میچینند و میفروشند. این آسیب زدن به جامعه است.
از سوی دیگر، این افراد چون چیزی برای از دست دادن ندارند، به خودشان هم آسیب میزنند. ضمن اینکه همیشه خشم نهفتهای درون این افراد وجود دارد، چون همواره جامعه را مقصر بدبختی خود میدانند. مرادی ادامه میدهد: یک مطالبهٔ جدی وجود دارد که با توجه به نزدیک شدن فصل سرما، ما بهصورت جدی بهدنبال آن هستیم. اینکه در گذشته شهرداری به کارتنخوابها ژتون برای دریافت غذای گرم میداده و اکنون دیگر خبری از این ژتونها نیست. ما بهدنبال این هستیم تا بتوانیم این مشکل را حل کنیم. یک مطالبهٔ جدی دیگر هم بحث مرکز درمان رایگان هپاتیت است تا بتوانیم در استان قزوین چنین مرکزی را راهاندازی کنیم.
پیگیری یک پروندهٔ ویژه برای خواهران و برادران افغان
خانوادههای افغان زیادی در ایام اخیر، با توجه به شرایط سیاسی بهوجود آمده در افغانستان، از کشور خود گریختهاند و به ایران پناه آوردهاند. برخی از آنها نیز قزوین را برای سکونت برگزیدهاند. خانوادههایی که نه محلی برای سکونت دارند و نه پولی برای تهیهٔ غذا و لباس گرم. خانوادههایی که اغلب آنها زن و کودک هستند. گروه جهادی مهرباران با همکاری گروه جهادی حصن، اقدام به جمعآوری کمک برای این خانوادهها کرده است.
مرادی میگوید: پروندهٔ افغانهایی که از چنگ طالبان گریختهاند، یک پروندهٔ ویژه و فوری است که در حال پیگیری آن هستیم. حدود 60 خانواده و در مجموع حدود 300 نفر را شناسایی کردهایم که طی دو ماه گذشته، کوچ اجباری داشتهاند و در شهر قزوین هستند. میانگین هر کدام از اینها تعداد زنها و بچهها خیلی زیاد است. ترکیب جمعیتی آنها اینگونه است که یک مرد در رأس خانواده با یک زن و تعداد زیادی دختر نوجوان و کودک آواره هستند. چند نفر از این بانوان باردار هستند. یکی پنج ماهه، یکی هفت ماهه، یکی نه ماهه، و یکی هفتهٔ گذشته زایمان کرده است.
وضعیت این خانوادهها خیلی حاد و اورژانسی است. خانوادههایی که از ترس کشته شدن، از کشور خود گریختهاند، از ترس دیپورت شدن هم نمیتوانند از خانههایی که در آن پناه گرفتهاند بیرون بیایند و بهدنبال کار بروند. طبق تحقیقاتی که داشتهایم، بسیاری از خانوادههای افغانستانی دارای اقامت و ساکن در قزوین، به هموطنان خود پناه دادهاند، اما با توجه به اینکه همهٔ اینها در منازل استیجاری سکونت دارند، صاحبخانهها بهخاطر این کار به آنها اولتیماتوم داده یا جوابشان کردهاند. یعنی به معنای واقعی کلمه، الان 16 خانواده داریم که بیسرپناه هستند.
تهیهٔ مایحتاج اولیه برای 16 خانوادهای که سقف خانهشان آسمان است
مرادی اظهار میکند: پیگیری پروژهٔ این 16 خانواده برای ما خیلی فوری است و بهسرعت در حال جمعآوری کمکهای مردمی برای این خانوادهها هستیم تا بتوانیم آنها را سامان دهیم. حتی آندسته از خانوادههایی هم که خانه برای سکونت پیدا کردهاند، وسایل زندگی از قبیل گاز، یخچال، پتو و وسایل اینچنینی ندارند. از سوی دیگر این عزیزان به دلایل مختلف از جمله نحوهٔ سفر و طولانی بودن مسیر بیمار بوده و نیاز به پزشک و دارو دارند. وی ادامه میدهد: وقتی این نیازها تأمین شود، باید برویم سراغ تأمین نیازهای دیگر این خانوادهها مانند آموزش، کار، اشتغال و از این قبیل مسائل. البته این پروژهٔ موقت ماست، چون اینها به محض اینکه ساکن شوند و نیازهای اولیهشان تأمین شود، خودشان میتوانند مانند دیگر افغانهای ساکن در اینجا، گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
تشکیل شبکهٔ بهداشتی برای درمان اتباع
مسؤول گروه جهادی حصن عنوان میکند: با یک شبکه از پزشکان متخصص هماهنگ کردهایم که با برخی از دانشجویان رشتهٔ پزشکی و یا پزشکان عمومی به محل سکونت این عزیزانی که به استان ما پناهنده شدهاند، میرویم و شرح حال میگیریم. در مرحلهٔ بعد، گروهی از پزشکان متخصص را در یکی از شبکههای اجتماعی تشکیل دادهایم که این شرححالها را در آن گروه قرار میدهیم. یک پزشک سرتیم داریم که پس از بررسی شرححالها و با توجه به شرایط بیماران، آنها را بین پزشکان متخصص جهت ویزیت تقسیم میکند.
هزینههای ویزیت بیماران کاملاً رایگان است و هزینههای آزمایشگاه و داروها را نیز با کمکهای مردمی پرداخت میکنیم. همچنین در حال رایزنی با دانشگاه علوم پزشکی هستیم که با خانههای بهداشت هماهنگی صورت گیرد تا بانوان باردار افغان بتوانند به آنجا مراجعه کنند. همچنین پیگیر بحث واکسیناسیون این عزیزان نیز هستیم. از سوی دیگر در حال رایزنی برای آموزش دانشآموزان این خانوادهها هستیم، زیرا با وجود آغاز سال تحصیلی، این دانشآموزان هنوز تحصیل خود را آغاز نکردهاند. این در حالی است که مقام معظم رهبری در سال 95 دستور دادند که فرزندان تمامی اتباع افغان، چه آنها که بهصورت قانونی در کشور حضور دارند و چه آنها که غیرقانونی هستند، باید به مدرسه بروند و تحصیل کنند و هیچ مانعی نباید برای آموزش آنها وجود داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، انسانیت مرز نمیشناسد، بلکه یک سبک زندگی است. انسانیت یعنی به کسی احترام بگذاری که نه برای تو کاری کرده است و نه قرار است برایت کاری کند. با وجود جهادگرانی که با قلب و جان به این جمله اعتقاد دارند، دنیا جای زیباتری شده است. جهادگران گروه حصن در دنیای شلوغ امروز که هر کس بهدنبال رفع گرفتاریها و مشکلات خویش است، به معنای واقعی کلمه، انسانیت را معنا کردهاند و به جهان جانی دوباره بخشیدهاند.
گزارش از معصومه امینی
انتهای پیام/س