مسیح فخر: داوود مرادیان، کارگردان مستند «اشغال جزایر»، در گفتوگویی با تأکید بر پیوند سینما، فرهنگ و امنیت ملی، نسبت به فقدان راهبرد مشخص در مدیریت فرهنگی و جشنوارههای سینمایی کشور هشدار میدهد و با اشاره به رویکرد جشنواره کن و اعطای نخل طلا، معتقد است برخی مناسبات هنری بینالمللی میتوانند در چارچوب پروژههای شکافسازی اجتماعی تفسیر شوند؛ او همزمان بر ضرورت «شیفت پارادایمی» در سیاستگذاری فرهنگی، تقویت همبستگی ملی و بازخوانی نقش جشنوارهها در نسبت با منافع کلان کشور تأکید میکند.
مستند «اشغال جزایر» در نهایت به بخش رقابت جشنواره راه پیدا نکرد و در بخش آوینی نمایش داده شد. شما این تصمیم را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم دوستان نفهمیدند که من بازی آیرونی سقراطی را شروع کردهام. لذا واضح بحث را توضیح میدهم و این بماند به یادگار. این یک موضوع بیاهمیت است. در همه جشنوارهها هیاتهای انتخابی هستند که براساس راهبردی فیلمها را انتخاب میکنند. بسیاری از آثار رافکات به جشنوارهها میرسد و هیاتهای انتخاب حدس میزنند فرجام چه خواهد شد. از نظر اجرایی چند سالی است سینما حقیقت چیزی به اسم هیات انتخاب ندارد و گروهی به نام مشاورین هیات انتخاب به دبیر جشنواره مشاوره میدهند. این هم البته چیز شاذی نیست و ممکن است در برخی جشنوارهها اتفاق بیفتد. اما امسال در اقدامی عجیب هیچ جلسهای بین مشاورین هیات انتخاب رخ نداده و هیچ زد و خورد و تضارب آرایی دیده نشد. خب در چنین شرایطی همه چیز با نمرهبندی جلو میرود. خب سه سال پیش برخلاف رای و اجماع همه مشاورین انتخاب، دبیر فیلمی را به صلاحدید وارد جشنواره کرد جایزه هم داد! باز هم به نظرم این چیز مهمی نیست و سبقه جهانی دارد. موضوع مهم نبود راهبرد معین در جشنوارههای جمهوری اسلامی است. ببینید من در ویدئویی که وایرال شد یک شاخصگذاری کردم. ابتدا گفتم دوستان معتقد هستند که جشنواره کن بزرگترین و معتبرترین جشنواره سینمایی-هنری دنیاست؟ اگر میپذیرند باید منطق این فستیوال را هم قبول کنند. فستیوال کن رسماً خود را «آینه جهانی سینما» و طرفدار «آزادی بیان، برابری و تنوع» معرفی میکند. مدیر اجرایی هنری کن بارها گفته انتخابها بر اساس معیارهای هنری است نه «قوانینِ سهمیهای» و درنتیجه کن در مقامِ سیاستگذار رسمی ترجیح میدهد «مداخله مستقیم» نکنند و امیدوار است انتخابکنندگانِ هنری این تنوع را تأمین کنند. خب اگر سقراطی بحث کنیم باید بپذیریم معیارهای جشنواره کن یک شاخص بزرگ و سختگیرانه خواهد بود. حالا وارد نوع دوم بحث شویم: بر این اساس، یعنی تنوع و سطح بالای هنری فیلم آقای «جعفر پناهی» را باید ممتاز بدانیم یا مبتذل؟ طبیعتاً طبق قواعد هنری جشنواره کن باید این فیلم در تراز آثار مطرح تاریخ این جشنواره باشد اما به چشمهایمان و مغزمان و شعورمان که نمیتوانیم دروغ بگوییم! فیلم یک شوخی فرمی محتوایی محض است و جز مشتی فحش هیچ وجه تمایزی با دیگر آثار ضد ایرانی ندارد. پس رفتار کن را باید چطور ارزیابی کنیم؟
واضح است که کن ادعا دارد «پناهگاه سینمای مؤلف در برابر قدرت سیاسی» است! کن مدعی است که لحظه مهم است و سیاست در لحظه به همان اندازه مهم! اینجا دیگر بحث «زمینه و میدانسازی درون کشور هدف است»
بیا همین را روی نگاه بوردیو قرار دهیم ببینیم چه چیز جالبی خواهیم دید. میدان عرصه نیروها و مناسبات قدرت است. پس ارزش اثر نه فقط در خود اثر، بلکه در جایگاهی است که در این میدان میگیرد. وقتی فیلمی با این وضع بتواند بالاترین جایزه هنری را ببرد، این گرا به «جامعه هنری داخل ایران» داده میشود که «حامی یا پاترون» آماده است، جشنواره میخواهد تو وارد همین مسیر بشوی و اتفاقاً سراغ شکافهایی بروی که جنگ دوازده روزه روی همان شکافها طراحی شده بود. من این نخل طلا را درست در راستای ایجاد شکاف برای حمایت از حمله خارجی میدانم. طرحی که با همبستگی مردمی چنان فرو ریخت که همین بزرگوار هم ناچار شد علیه اسرائیل موضع بگیرد. همبستگی حتی فرح دیبا را هم ناچار از موضعگیری کرد! حال آنکه واضح است پسماند پهلوی چه نگاهی به این حمله داشت.
این تغییر جشنوارهها به «عمار» نیست؟
آفرین! چرا عمار باید به ذهن یکی مثل من برسد و طراحی ایده کنیم و برویم سراغ دولت و آنقدر بدویم تا مجوز بگیریم؟ به این دلیل که جشنواره حقیقت همان سال نسبت به وقایع 88 راهبردی نداشت! یعنی یک نیاز پارادایمتیک بود. یک بخش بزرگی از جامعه رایش انکار شده بود. حاکمیت هم فقط جواب سنتی خودش را میداد. اتفاقاً جشنواره عمار در آن مقطع زمانی یک جشنواره نوآور و آوانگارد بود، شاید نخستین جشنواره بدون تعارف ایدئولوژیک اما ژورنالیستی به نیازی که باید میبود. حال اینکه در ادامه به چه روندی مبتلا شد مقوله دیگری است که میشود در جای خود دربارهاش بحث کرد.
در مقاطعی گفته شد این مستند حتی در آستانه خروج کامل از جشنواره قرار داشته؛ چه عواملی باعث شد کار به آن نقطه برسد؟ آیا میتوان گفت اصل مسئله، «کیفیت اثر» نبود بلکه «موضوع اثر» بود؟
نه به نظرم این نیست. کیفیت اثر ممکن است در دید هیات انتخاب متوسط باشد. نقدی هم به این نیست. یعنی باز از آیرونی سقراطی استفاده کنیم. فیلمهایی میآیند که درست برای «همان زمان» طراحی شدهاند اما «ضابطین جشنوارهها» به جای آنکه «بفهمند» که «روح زمانه» چیست، منفعلانه و مردمستیزانه سراغ «نمردهدهی تکنیکال» میروند. یعنی کاری که ابداً جشنواره خارجی نمیکند. مساله من دقیقاً همین «نگاه نخوتزده است»؛ نگاهی که هیچ درکی از روح زمانه ندارد. در فلسفه هگل به معنای روح یا ذهن جمعی یک دوره تاریخی است. روح مجموعهای از احساسات و باورها و جهتگیریهای یک ملت است. هنر نمیتواند «فقط زیبا» باشد بلکه باید آگاهی تاریخی و فرهنگی یک دوره را بازتاب دهد. خب حالا دوباره آیرونی کنیم! جشنواره حقیقت واقف به روح زمانه «موضعسازی» کرده یا «موضوعبازی»؟ اضافه و کم کردن بخشها صرفاً موضوعبازی است، حال آنکه «اعتباردهی» به آثار است که میتواند «روح زمانه را تجلی دهد» یا حتی به لطف رسانه آن را «تقلب» کند.
یعنی چه تقلب کند؟
یعنی اینترنشال، یعنی کن، یعنی ونیز و یعنی هر «بازنمایی مثلاً هنری» که از «ستوه ایرانیان» از وضع موجود برای «انسان برتر غربی» است. انسانی که نجات آدمیزاد درجه دو را فقط در «بمباران» میفهمد. به قول ژان بودریار بازنماییها دیگر فقط «نمایش واقعیت» نیستند، بلکه واقعیت را جایگزین میکنند. تصاویر و نشانهها نه نشاندهنده حقیقتاند و نه بازتابدهنده آن؛ بلکه خودشان «واقعیتِ مجازی» شدهاند که حقیقت را ناموجود میکنند. آیا در چنین شرایطی جشنواره باید «منفعل» باشد؟ اینکه چند فیلم بیاوریم با موضوع غزه، چند فیلم در یک بخش به اسم آوینی، برخی هم ایران و سپس یک اشل و شاقول با شاخص نامعلوم دست بگیریم و بخشی بسازیم به اسم ملی این هیچ نفعی برای راهبرد امنیت ملی ندارد.
پرداختن به جزایر سهگانه تا چه حد در فضای فرهنگی امروز ایران حساس تلقی میشود؟
مطلق احساس نمیشود. مساله جزایر برای کسانی موضوعیت دارد که «تمامیت ایران» برایشان موضوعی است، راهبردی و در عین حال آن را «ابزاری برای ایجاد همبستگی ملی» میدانند. طبیعتاً در فضای دو قطبیسازی، موضوعی که همه مردم روی آن اجماع کنند باعث ترش شدن باندیهای دو طرف میشود.
در مسیر پژوهش و تولید، آیا با محدودیتهایی از سوی نهادهای رسمی یا غیررسمی مواجه شدید؟
جاهای دیگر گفتهام. شما یک سند از وزارت خارجه ایران درون این مستند میبینید؟ این یعنی نداشتن همان نگاه راهبردی. یادم هست یک مدیری در آرشیو تلویزیون به من گفت من به تو آرشیو ندهم راحتترم چون میروی یک مستند جنجالی میسازی من بیچاره بابتش توبیخ میشوم! این یک واقعیت است. در مقابل امر ملی چند لایه دفاعی قرار دارد. کارمندان مخالف با ساخت آثار، باندها و فحشدههایشان که ترجیح میدهند اول به همدیگر حمله کنند و فیلمهای هم را بزنند و آخر سر به دنبال دشمن واقعی بروند!
آیا حتی یکبار به شما پیشنهاد شد لحن مستند را برای جلوگیری از «تبعات سیاسی» تعدیل کنید؟
این مستند که امر ملی است کسی اصلاحیه به خط روایی ما نزد. اما در مستندهای قبلی بله. از رویای آجری معادل خودش دور ریخیتم. از مستند ارز همینطور و کارهای دیگر. در مسائل داخلی طبیعی است. اما برای پرهیز از تبعات سیاسی عرض کردم آرشیو وزارت خارجه صریح گفت شما میخواهید بین ایران و بریتانیا دعوا راه بیندازید، ما سندی نمیدهیم و ندادند!
برخی اسناد و رسانههای بینالمللی از تعبیر «اشغال جزایر توسط ایران» استفاده میکنند. شما در مستند چگونه با این روایت برخورد کردید؟
اسم فیلم اشغال جزایر است؛ اسمی که اشاره به ادعای اعراب دارد و اتفاقاً موضع فیلم ورود به همین ادعاست. اما آنچه بر اساس تاریخ و اسناد دولت هندی بریتانیا میبینیم اشغال جزایر ایران توسط بریتانیاست. اساساً امارات هرگز وجود نداشت که بخواهد درباره اشغال چیزی حرف بزند.
آیا آگاهانه تصمیم گرفتید وارد تقابل مستقیم با این ادبیات شوید، حتی اگر برای مستند هزینه داشته باشد؟
من همیشه برایم ایران مهم بوده و هست. تبعاتش گذراست. الان هم اگر مساله م لزوم شیفت پارادایم در حوزه فرهنگ برای امر ملی نبود، اگر خطر تجزیه آنقدر حس نمیشد، اگر حمله بیخ گوشمان نبود، مریض نبودم که بیایم وسط معرکه جلوی اینهمه باند و قدارهبندهایشان بایستم و فحش بخورم. تجربه نشان داده تهش در این شیفت پارادایمها دیگرانی از پس سایه خواهند آمد و حاکم خواهند شد.
این مستند چه تفاوتی با ویدیوها و آثار مستند موجود در فضای آنلاین دارد؟
مستند حرفهای است از پژوهش تا تصویربرداری. طبیعتاً بعد از جشنواره چند نقص گرافیکی و صوت هم حل شود، مستند قواره معینی دارد.
بسیاری از آثار مشابه بیشتر بر ادعاهای ملی تمرکز دارند. شما چگونه تعادل میان نگاه ملی و استناد بینالمللی را حفظ کردید؟
دست ما در قضیه تمامیت ارضی پر است، لذا اصلاً نیاز به ورود ایدئولوژیک به ماجرا نیست.
قرار گرفتن مستند در بخش آوینی چه تأثیری بر دیدهشدن یا برداشت مخاطب از اثر داشت؟
واقعاً این مساله اصلی من نیست. من از لحظه اول با جشنواره نه فقط برای فیلم خودم بلکه فیلمهایی که دنبال امر ملی هستند وارد بحث شدم. موضوع بخش جنبی نیست، موضوع امر ملی است. اعتراض من این بود فیلمی که فقط یکی است! آنهم در قلب عربدههای امارات، چنین فیلمی را همزمان با افتتاحیه حداقل اکران نمیکنند! حمایت رسانهای و امر ملی بماند. کل آیرونی من روی مقایسه با کن و پناهی ناظر به همین بحث منافع ملی بود.
بازخوردهایی که پس از نمایش مستند گرفتید بیشتر از چه جنسی بود؟
دو جنس. از نظر حس وطندوستی و وطنپرستی بسیار مثبت بود. از نظر فنی نکاتی که قائل هستیم و معتقدم در فردا روز جشنواره قبل از انتشار عمومی باید برطرف شود مثل تندتر شدن ریتم و کیفیت گرافیک. آنچه مهم بود برای مقوله اول بود. آدمها عشق میکردند که از صفویه تا پهلوی تا جمهوری اسلامی همه این بار پای منافع ملی و تمامیت ارضی ایستادند و جزایر را حفظ کردند.
آیا واکنشی دریافت کردید که نشان دهد مستند دقیقاً به نقطه حساس دست گذاشته است؟
اکانتهای اماراتی در حال پیام دادن هستند!
اگر مسئولان این مستند را ببینند، انتظار دارید چه چیزی در نگاهشان تغییر کند؟
امیدوارم زودتر به خود بیایند و شیفت پارادایم در مفاهمه با امر ملی رخ دهد. برچیدن باندها و رفتن به سمت همبستگی ملی در عین حفظ نشانههای شیعی و اسلامی دقیقاً چیزی است که انتظار میرود.
59243













