اگر جنگ دوم اسرائیل با ایران رخ دهد چه پیامدهایی دارد؟

اگر جنگ دوم اسرائیل با ایران رخ دهد چه پیامدهایی دارد؟
به گزارش recive روزنامه هم میهن نوشت: پرسش مهمتر آن است که اگر جنگی رخ دهد – جنگی که بسیاری از کنشگران، حتی در سطوح قدرت، آن را «اجتنابناپذیر» توصیف میکنند – آیا اساساً میتواند دستاوردی برای کشور داشته باشد؟ یا آنچه در پیش است، نه یک جنگ سرنوشتساز، بلکه مجموعهای از عملیاتهای ایذایی، نقطهزن و دورایستا از سوی طرفین است؟
در سناریوی محتمل، با جنگی کلاسیک و جبههای مواجه نخواهیم بود، بلکه شکل غالب، یک تقابل هوایی و غیرمستقیم خواهد بود. در این چارچوب، باید پرسید: آیا چنین تقابلی در زمره جنگهای نامتقارن قرار میگیرد و مهمتر از آن، پیامدش برای حکمرانی و انسجام اجتماعی چیست؟ آیا به تقویت همبستگی ملی میانجامد یا شکافهای موجود را عمیقتر میکند؟
مطرح کردن شفاف این پرسشها، ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ نه برای ایجاد هراس، بلکه برای روشن شدن این واقعیت که جامعه و نظام تصمیمگیری، ناچار به پذیرش چه سطحی از هزینه و چه نوعی از معامله خواهند بود. دومین نگرانی جدی، به پیامدهای اقتصادی یک جنگ هوایی احتمالی بازمیگردد. آیا چنین جنگی میتواند به بهبود شرایط اقتصاد کلان منجر شود یا برعکس، به تخریب عمیقتر اقتصاد خرد و معیشت مردم خواهد انجامید؟
در جنگی که فاقد منطق جبهه و پیشروی زمینی است، فشار اصلی ــ چه در حمله و چه در دفاع ــ مستقیماً بر زیرساختها و زندگی روزمره مردم وارد میشود. در این میان، ارزیابی توان دفاعی کشور اهمیت دوچندان مییابد. آیا مطالبی که درباره ارتقای همزمان توان موشکی ایران و تقویت سامانههای دفاعی اسرائیل مطرح میشود، با واقعیتهای میدانی همخوانی دارد؟ بهویژه ادعای تجهیز سامانههای دفاعی اسرائیل به فناوریهای لیزری کمهزینه برای رهگیری موشکها تا چه حد واقعی و عملیاتی است؟
پرسش کلیدی این است که اگر چنین سامانههایی، در کنار لایههای متعارف پدافندی، مستقر شده باشند، آیا توان تخریبی موشکهای دوربرد ایران بهطور معناداری کاهش مییابد و موازنه بازدارندگی دستخوش تغییر میشود؟
مسئله دیگر، نقش دیپلماسی منطقهای است. از زمان جنگ دوازدهروزه تاکنون، آیا ایران توانسته است همکاری یا تساهل کشورهای منطقه در استفاده از فضای هواییشان برای عملیات خصمانه را کاهش دهد؟ در صورت تکرار یک حمله هوایی، آیا شرایط منطقه همانند گذشته خواهد بود یا متغیرهای تازهای وارد معادله شده است؟
در نهایت، اگر بار دیگر تقابل رخ دهد، فهرست اهداف چه خواهد بود؟ آیا زیرساختهای حیاتی، انرژی و مراکز اقتصادی هدف قرار میگیرند؛ یعنی جایی که هزینه آن مستقیماً بر دوش مردم است؟ و در سوی مقابل، اگر حمله متقابل انجام شود، اولویت اهداف چه خواهد بود؟
پاسخ روشن به این پرسشها، یا دستکم طرح صادقانه آنها، شرط عقلانیت در تصمیمسازی است. پرسشی که مردم همچنان با آن زندگی میکنند، ساده اما سنگین است: آیا جنگی دیگر در راه است و اگر هست، آیا راهی برای پرهیز از آن باقی مانده یا واقعاً با وضعیتی ناگزیر روبهرو هستیم؟
17302











