بین الملل

اندیشکده روسی: بایدن منتظر اشتباه پوتین بود تا پا به اوکراین بگذارد

اندیشکده روسی: بایدن منتظر اشتباه پوتین بود تا پا به اوکراین بگذارد

به گزارش recive، امانوئل پیتروبن تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک، در مقاله ای برای والدای کلاب روسیه نوشت: واکنش غرب به عملیات نظامی به اصطلاح ویژه روسیه تا حد قابل پیش بینی خشن بوده است. دولت بایدن در واقع منتظر بود تا پوتین مرتکب اشتباه شود و پا به اوکراین بگذارد. اشتباه مرتکب و تحریم هایی که از مدت ها قبل برنامه ریزی شده بود به مرحله اجرا درآمد. توقف پروژه نورد استریم ۲ که ترامپ سودای آن را در سر داشت تبدیل به اولین مهره سربازی شد که از بازی بیرون رفت.  بایدن ماه های قبل را پشت سر گذاشت تا روسیه (و آلمان) را به تعطیلی خط لوله ۱۰ میلیارد یورویی تهدید کند. قطع نسبی از سوئیفت نیز به همین صورت است: یک تحریم طولانی مدت. همچنین فرار ۴۰۰ برند بزرگ از بازار روسیه در سه هفته اول درگیری.

روسیه ممکن است دلایل خود را برای چنین عملیات نظامی داشته باشد، اما این دلایل هزینه های سیاسی قابل توجهی خواهد داشت: تنش زدایی مرده و یا در بهترین حالت در وضعیت کما قرار دارد؛ شرکای بالقوه دیرینه مانند آلمان و فرانسه نمی توانند برای مدت طولانی کاری برای احیای “استقلال استراتژیک اروپا” انجام دهند. بر این اساس، روابط اتحادیه اروپا و روسیه احتمالاً در چند سال آینده بدتر خواهد شد، زیرا ایالات متحده از جو جنگ سرد مجدد استفاده می کند تا از نظر اقتصادی، انرژی و سیاسی دو اروپا را جدا کند.

با این حال، همه چیز از دست رفته نیست. دیپلماسی دیر یا زود راهی برای ظهور دوباره پیدا خواهد کرد، زیرا اگر تاریخ چیزی را بیاموزد آن جغرافیاست که اهمیت می یابد. قانون همیشه سبز “به یاد داشته باشید با چه کسی مرز دارید” اتحادیه اروپا و روسیه را ملزم می کند تا یک تنظیم مجدد جدید را امتحان کنند. اما شروع یک فرآیند عادی سازی موثر سال ها، اگر نه یک دهه – یا بیشتر طول می کشد. در همان زمان، رقابت قدرت های بزرگ بدتر خواهد شد. تعدادی از متغیرها بر وضعیت سلامت روابط اتحادیه اروپا و روسیه تأثیر خواهند گذاشت. اقتصاد یکی از آنهاست.

>>> بیشتر بخوانید:

منافع چین ایجاب می‌کند که با تحریم علیه روسیه همراه نشود

تسریع رقابت چین و آمریکا بعد از جنگ اوکراین

فوکویاما: خود را برای شکست روسیه و پایان کار پوتین آماده کنید

اجتناب آمریکا و ناتو از جنگ گسترده در اوکراین

پوتین ـ دوگین و اندیشه اوراسیاگرایی

«جنگ اقتصادی تمام عیار» که غرب علیه روسیه به اجرا درآورده است، گواه اثباتی است که جهانی شدن قدیمی رو به مرگ است و مدل جدیدی در حال ظهور است. این با دونالد ترامپ و اولین گام های او در جهت به اصطلاح جدایی از چین آغاز شد. این کشور با همه‌گیری بیماری کرونا، که نیاز به بازنگری در زنجیره‌های تامین جهانی را آشکار کرد، به‌ویژه زمانی که صحبت از تولید و صادرات کالاهای استراتژیک به میان می‌آید، و با حادثه “اور گرین” ( حادثه کشتی “اور گرین” که کانال سوئز را مسدود کرد)  که بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشت تا توسعه کالاهای جدید را تأیید کنند، ادامه داد. و یا مسیرهای جایگزین.

جهانی‌سازی منطقه‌محور چند سرعتی در حال شکل‌گیری است. در چنین شرایطی، بعید است که غرب همچنان قلب تپنده اقتصاد جهانی باشد. برعکس، احتمالاً یکی از بلوک‌های متعدد – اگرچه یکی از مهم‌ترین بلوک‌های یک سیستم چند قطبی است. بلوک‌های بزرگ اکوسیستم‌های عجیب و غریبی خواهند داشت: برندهایشان، فناوری، مد، شبکه‌های اجتماعی و غیره. بلوک‌های کوچک تحت تأثیر بلوک‌های بزرگ قرار خواهند گرفت و در تلاش برای واردات کالاهای خود و «شیوه زندگی» خود خواهند بود. تصمیم روسیه برای ساخت اینترنت خود، جایگزینی زنجیره‌های تجاری غربی و تعمیق دنیای شبکه‌های اجتماعی خود باید در چارچوب جهانی‌سازی مجدد در خطوط منطقه باشد.

 در جهان در حال شکل گیری، روسیه نمی تواند به طور همزمان به اروپا و آسیا تعلق داشته باشد، حداقل در سال های آینده. ایالات متحده به شکل ماهرانه ای از جنگ اوکراین برای تثبیت قدرت کنترل خود بر اتحادیه اروپا استفاده می کند، از این رو روسیه چاره ای جز تغییر دستور کار خود در سه جهت ندارد: داخلی، آسیا، جهان جنوب (آفریقا به علاوه آمریکای لاتین). جنگ اقتصادی کامل علیه اقتصاد روسیه تنها با تسریع در مسیر خودکفایی و تنوع قابل مقابله است. خودکفایی برای تولید داخل آنچه در خارج از کشور قابل خرید نیست. تنوع برای کاهش شدید وابستگی به بازارهای غربی. ساختن یک اقتصاد نیمه وابسته ضد تحریم به عنوان مقصد نهایی.

روسیه پتانسیل و منابع لازم برای تبدیل شدن به آزمایشگاه آزمایشی بی سابقه را دارد، حداقل برای قدرتی در اندازه خود، یعنی توسعه اولین اقتصاد مقاومتی در جهان. تحلیلگران غربی استدلال می کنند که جنگ اوکراین روسیه را منزوی می کند و در نهایت آن را به مستعمره چین یا یک “کره شمالی بزرگ” تبدیل می کند. سناریوی اول بعید است، سناریوی دوم حتی بعیدتر است. اما سناریوی سوم وجود دارد: فروپاشی به سبک شوروی. همه چیز بستگی به این دارد که روسیه در کوتاه مدت چه خواهد کرد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا می تواند پاسخ آسیا به اتحادیه اروپا باشد، اما باید کارهای زیادی انجام شود تا بتواند واقعاً کارآمد شود و پتانسیل آن را آزاد کند: از هماهنگ سازی قانون تا امضای قراردادهای تجارت آزاد با شرکای جدید – کسانی که کالاهایی دارند که اتحادیه اقتصادی اوراسیا ندارد و به دنبال کالاهایی هستند که اتحادیه اقتصادی اوراسیا می‌تواند با قیمت‌های ارزان بفروشد، در پس زمینه ایجاد ثروت برابرتر در میان اعضایش. و درجه بیشتری از هماهنگی و یکپارچگی.

مشارکت استراتژیک با چین مهم است، اما باید فضای بسیار بیشتری به دیگر کشورهای بریکس در زمینه واردات و صادرات، همکاری بین بخشی و دستور کار دلارزدایی داده شود. هرچه تنوع عمیق تر باشد، تأثیر آن بیشتر است. وقتی پای  خودکفایی و اقتصاد ضد تحریم در میان باشد حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد. روسیه می تواند از گذشته درس بگیرد، از تجربیات قدرت‌های بزرگ و کوچکی که خود را گروگان جنگ‌های اقتصادی در مقیاس بزرگ می‌ دیدند. کره شمالی و ایران موارد جالبی از بقای چند دهه ای هستند، اما نمی توان آنها را به عنوان نمونه های راهنما در نظر گرفت: بهتر است بر روی مطالعات موردی کمتر مطالعه شده اما شگفت آور مفید در تاریخ اخیر تمرکز کنیم، به ویژه مقاومت بریتانیا در برابر محاصره قاره ای ناپلئون، فاشیست. پاسخ ایتالیا به محاصره اقتصادی اروپای غربی و تلاش‌های متعدد کوبا برای دور زدن تحریم‌های آمریکا. بررسی هر یک از موارد تاریخی ذکر شده درک بهتری از «مقاومت اقتصادی» می دهد و درک خواهیم کرد که چرا آنها اهمیت دارند و واقعاً چه چیزی می توانند به سیاستگذاران روسیه ارائه دهند.

منبع: والدای کلاب / ترجمه: ابوالفضل خدائی

۴۹۳۱۱

مجله خبری recive.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا