از کادوی تولدِ آغشته به خون تا چای و برنج تاریخ مصرف گذشته
از کادوی تولدِ آغشته به خون تا چای و برنج تاریخ مصرف گذشته
نرگس کیانی: معمولا رسم بر آن است که در پایان هر سال، نگاهی میاندازند به آنچه در ۳۶۵ روزِ پشت سر گذاشته شده، گذشته است؛ نگاهی برای دیدن لحظات لذتبخش و شیرین اگر وجود داشته باشند و نگاهی برای دیدن خطاها که قطعا وجود دارند، جهت پیشگیری از تکرار دوبارهشان.
تئاتر نیز همچون دیگر حوزههای فرهنگی و همچون تمام شئونات زندگی از این خطاها مبرا نیست و آنچه در ادامه میخوانید نگاهی است به اتفاقاتی که میتوان «غلبه حاشیه بر متنِ» تئاتر خواندش؛ از جر و بحث بر سر نژادپرستانه بودن رنگ چهره حاجیفیروز تا قمهکشی در تئاتر شهر و از یک روز باز و یک روز بسته بودن سالنهای تئاتر به دستور ادارهکل هنرهای نمایشی در پی شیوع و ماندگاری کرونا در کشورمان تا ارسال اقلام مصرفی تاریخ مصرف گذشته به عنوان عیدی برای اهالی تئاتر از سوی نهادی صنفی که نام آنها را یدک میکشد!
علیرضا زاکانی نگذاشت بفهمیم حاجی فیروز هنوز هم «نژادزده» است؟!
۱۷ مرداد ۱۴۰۰ بود که علیرضا زاکانی با رای ۱۸ عضو از شورای ۲۱ نفره شهر تهران انتخاب شد تا جانشین پیروز حناچی در این سمت شود. شهرداری که در نوروز ۱۴۰۱ با قیچی کردن هر آنچه «کارناوال نوروزی» نام داشت و نوروز ۱۴۰۰ در سطح شهر تهران برگزار شده بود، اساسا نگذاشت ببینیم «حاجی فیروز»ی هم در این کارناوالها هست تا بار دیگر بحث «نژادزده» بودن سیاهی چهرهاش مطرح شود یا خیر؟! شهردارِ تازه، با از ریشه درآوردن آنچه بود، خیال خود و اطرافیانش را راحت کرد تا دیگر حرف به نقش و نگار برگها نکشد!
ابتدای سال ۱۴۰۰، محمد جوادییگانه، معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران طی بخشنامهای به زیرمجموعههای شهرداری درمورد برگزاری برنامههای نوروزی در سطح شهر چنین نوشت: «به دلیل وجود نقدهایی که در مورد چهره سیاه حاجیفیروز و نژادپرستانه دانستن چهره او، وجود دارد برای پیشگیری از سوءبرداشت در این مورد، شهرداری تهران در برنامههای نوروزی از نمایش حاجیفیروز با صورت سیاه در کارناوالهای نوروزی خودداری میکند.»
تصمیمی که نخست در میان خود کارمندان شهرداری با موجی از مخالفها و موافقتها همراه شد؛ غلامحسین محمدی، مشاور شهردار و رئیس مرکز ارتباطات بینالملل شهرداری تهران از آنچه نشان دادن «شجاعت و مسئولیتپذیری» با دستور حذف حاجیفیروز از برنامههای نوروزی خواند، استقبال کرد اما علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران نسبت به این تصمیم واکنش منفی نشان داد و گفت: «دستور به توقف یک امر دایر فرهنگی و دستور ناپذیر، ندهید.»
در میان هنرمندان اما کسی نبود که با برداشت جوادییگانه از سیاهی چهره حاجیفیروز موافق باشد و آن را نزدیک به واقعیت بداند از جمله علی نصیریان، بازیگر سرشناس تئاتر، سینما و تلویزیون که در واکنش به این موضوع تاکید کرد سیاهی حاجیفیروز ربطی به نژادپرستی ندارد. نصیریان در این مورد گفت: «عمونوروز، مبارک و سیاه دلقکهای معروف نمایش سنتی ایران هستند، همانطور که در هنرهای نمایشی کشورهای دیگر هم دلقک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
واکنش حسین کیانی به ابلاغیه عجیب شهرداری: حاجیفیروز سالهاست مرده است!
واکنش افشین هاشمی به ابلاغیه شهرداری: روح ضدنژادپرستیتان را جای درست خرج کنید!
پاسخی به بخشنامه شهرداری تهران: اندیشه شماست که نژادپرستانه است!
حسین کیانی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هم در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «حاجیفیروز سالهاست مرده است و چیزی از استخوانهای او باقی نمانده است. همه شخصیتها و اسطورههای آیینی و نمایشی فرهنگ ایرانزمین چنین شدهاند.»
در این میان، عدهای از کاربران فضای مجازی از «حذف آنچه باعث شادی مردم میشود» انتقاد کردند و عدهای برای مقابله با نژادپرستی، خواستار رسیدگی به وضعیت مهاجران افغان و اقلیتهای قومی و مذهبی به جای ایرادگیری از سیاهی چهره حاجیفیروز شدند.
در هر صورت زاکانی برای آن که لزومی نداشته باشد وقتمان را صرف فکر کردن به چنین اموری کنیم، اساسا برگزاری چنین مراسمی در سطح شهر تهران در نوروز ۱۴۰۱ را لغو کرد!
کادوی تولد برایت خون آوردیم!
جمعه هشتِ بهمن ۱۴۰۰، اهالی و علاقهمندان تئاتر چشم انتظار دعوت شدن به جشن تولد ۴۹ سالگی بنای استوانهای محبوبشان نبودند چون برنامهای در کار نبود اما دست کم توقع نداشتند با تیترهای شوکهکنندهای چون «تولد تئاتر شهر با قمهکشی همراه شد!»، «رَدِ خون بر چهره تئاتر شهر در روز تولدش!»، «قمهکشی در تئاتر شهر/ باز هم خون ریخته شد» و… مواجه شوند. تولد نمیخواستند اما توقع دیدن فیلم پیکری خونین، افتاده در محوطه تئاتر شهر، انبوهی خون بر زمین و قمه بیرون کشیده از غلاف را هم نداشتند.
اتفاقی که بار دیگر موافقان و مخالفان تعیین حریم محوطه مجموعه تئاتر شهر را مقابل یکدیگر قرار داد و این بار موافقان، رعبآورترین سندِ ممکن؛ تصاویری از پیکری آغشته به خون مقابل قلب تئاتر کشور را، روی میز مسئولین شهری گذاشتند. هرچند این آخرین سند نیز نتوانست منجر به تعیین تکلیف حریم مجموعه تئاتر شهر در سال ۱۴۰۰ شود و پای این پرونده همچنان باز، به سال ۱۴۰۱ کشیده شد.
بیشتر بخوانید:
تامین امنیت تئاترشهر پس از قمهکشی
آخرین تصمیم مدیران تهران درباره حصارکشی اطراف تئاتر شهر
چای و برنج تاریخ مصرف گذشته نمیخورید؟! برش گردانید!
«ارسال بستههای معیشتی با تاریخ مصرف گذشته برای برخی اعضای خانه تئاتر از سوی مسئولین این نهاد صنفی، بسیار تاسفبار و بیشتر از آن، توهینآمیز بود.» این بخشی از واکنش اهالی تئاتر به اقدام خانهای بود که نام آنها را یدک میکشد؛ سهشنبه ۲۴ اسفند ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که خبر از اقدام خانه تئاتر به ارسال اقلام خوراکی برای برخی از اعضای انجمنهای ۱۷ گانهاش میداد؛ اقلامی با تاریخ انقضای سرآمده.
اقدامی که واکنشهایی چون «این تاریخ مصرف خانه تئاتر است که سرآمده» را موجب شد و اطلاعیه این نهاد صنفی نه تنها موجب فروکش کردن شعلههای آتش این خشم نشد که برانگیختهترش کرد. اطلاعیهای که در بخشی از آن چنین جملات عجیبی آمده بود: « این اقلام خوراکیِ خشک (مانند چای، برنج و حبوبات) معمولا در ارجاع به کارخانهها، دوباره بستهبندی شده و با تاریخ جدید روانه بازار میشوند. خانه تئاتر به جای دورریزی، تصمیمگیری را بر عهده مدیران محترم انجمنها گذاشته تا به تشخیص خود به عزیزانی که با تاریخ مصرف آنها مشکلی ندارند، بدهد.»
و ضربه آخر را اینطور حقبهجانبدارانه زده بود: «از عزیزانی که بستههای حمایتی را دریافت کرده و خواستار استفاده نیستند خواهشمند است طی امروز و فردا (سهشنبه و چهارشنبه ۲۴ و ۲۵ اسفند) یا خود آن را به خانه تئاتر بازگردانند یا از طریق پیک بفرستند. مبالغ و هزینه پیکها از سوی خانه پرداخت خواهد شد.»
نهادی صنفی که به جای پیگیری مطالبات صنفی اعضایش، کارش به ارسال چای و برنج و حبوبات تاریخ مصرف گذشته رسیده و با اعتراض هم که مواجه میشود، مظلومنمایانه میپرسد «واقعا نمیخواهید؟!»، «برش گردانید، پول پیکش را هم میدهیم!»
یک بازی دردناک؛ امروز باز، فردا تعطیل، پسفردا باز و روز بعد تعطیل
سال نو اهالی تئاتر در آغاز ۱۴۰۰ قرار بود با «جنگ و صلحِ» میثم یوسفی، «مرفیِ» نگین ضیایی و «کنسرت مرگ گرمِ» محمدرضا عطاییفر از ۸ فروردین در تئاتر شهر شروع شود اما تعطیلیِ تا اطلاع ثانوی به علت نارنجیشدن تهران اجازه بیش از یک اجرا را به آنها نداد.
بازگشایی دوباره در ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ با تغییر دستهبندی شغلی اهالی تئاتر و موافقت با انتقالشان از گروه سه به گروه دو رخ داد و رسانهها با تیتر «خواستهای که بعد از یک سال محقق شد» به استقبالش رفتند. قرمز شدن شهر تهران در ۱۷ فروردین اما باز هم درِ سالنها را بست.
یک ماه بعد، ۱۸ اردیبهشت خبر آمد که تئاتریها میتوانند روی صحنه بروند و تیتر اَمریِ «نباید از بازگشایی سالنهای تئاتر ترسید» در پس ظاهرِ آمرانهاش، درخواست میکرد هنرمندان بار دیگر برای عادی نشاندادن شرایط پا پیش بگذارند.
هرچند مشاغل گروه یک و دو که سینما و تئاتر را هم دربرمیگرفت، از ۱۸ اردیبهشت در شهرهای نارنجی و قرمز، مانعی برای فعالیت نداشت ولی شرایط اجرای تئاتر و بهتبع آماده شدن گروه برای رفتن روی صحنه به گونهای بود که سالنهای نمایشی باید دست کم چند روزی برای بازگشایی صبر میکردند.
۱۲ تیر ۱۴۰۰ بود که خبر آمد تهران و ۹۱ شهر دیگرِ ایران در وضعیت قرمز کرونا قرار گرفتهاند. همان روز سازمان سینمایی اعلام کرد که باز یا بسته بودن سالنهای سینما را بر عهده سینماداران گذاشته است و این در حالی بود که ادارهکل هنرهای نمایشی از تعطیلی دو هفتهای سالنهای تئاتر خبر داد. دو هفتهای که اگرچه در طول آن سالنهای دولتی تعطیل بودند اما در آغاز هفته دوماش؛ دوشنبه ۲۱ تیر شاهد بازگشایی و ادامه کار تماشاخانههای خصوصی از جمله پردیس تئاتر شهرزاد، تماشاخانه نوفللوشاتو و سالن مشایخی بودیم.
هرچند این آخرین تعطیلی سالنهای تئاتر در سال ۱۴۰۰ بود و پس از آن گروههای نمایشی توانستند با بهرهگیری از ۵۰ درصد ظرفیت تا پایان سال به کار خود ادامه دهند اما شیوه مدیریت بحران ادارهکل هنرهای نمایشی از زمان شیوع کرونا و اولین اطلاعیه روابطعمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سوم اسفند ۱۳۹۸ مبنی بر لزوم تعطیلی فعالیتهای فرهنگی و هنری تا آخرین اطلاعیه ادارهکل هنرهای نمایشی در این مورد در ۱۲ تیر ۱۴۰۰، نشان از عدم توانایی مدیران این ادارهکل در مدیریت اوضاع بحرانی داشت.
۵۷۲۵۹