فرهنگ و هنر

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

به گزارش خبرگزاری recive، آروین ۱۶ فرودین همین امسال بود که از مرگ کارتون در ایران خبر داد. این هنرمند که زبان کارتون را متکی به رویکرد انتقادی می‌پنداشت تا در شکل آرمانی آن عملکرد رسانه‌ای کنشگر را در سطح عمومی معنا ایجاد کند، حال می‌دید که کارتون این زبان را از دست داده است و این لخته شدن از نگاه آروین مرگ کارتون در ایران بود.

به گزارش ایرنا،داود احمدی مونس (آروین) هنرمندی بود که با احساس خود قلم می‌زد. در تمام این سال‌ها قلمش بر اساس جوشش درونی بر صفحه‌ کاغذ چرخید. از همین رو با آثاری مواجهیم که دنیایی اکسپرسیو دارند.
تجربه‌های آروین، بسیار گوناگون‌اند. او هنرمندی جست‌وجوگر بود که یک جا بند نمی‌شد و به‌طور مرتب در حال پرسه زدن میان کارتون مطبوعاتی، نمایشگاهی، طراحی، نقاشی و گرافیک بود.

اما یک ترجیع‌بند مشترک، تمام این پرسه‌های او را به هم پیوند می‌زند و به نوعی یگانگی به آثارش می‌بخشد. آن ترجیع‌بند، «دغدغه‌های فکری» آروین است. او رنج‌های زیسته‌اش را چون فرزندی در قالب طرح‌ها می‌زاید و این تولدهای مکرّر و زایش‌های مدام را می‌توان در طول دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش مشاهده کرد.
آروین گرایش زیادی به استفاده از خط و هاشور داشت. شاید بخشی از آثار او، فضایی تیره داشته باشند اما همواره با طنزی که ویژگی شخصیت ذاتی آروین بود، بر ذهن و جان مخاطب می‌نشینند.

آن‌طور که از مجموع کارهای او بر می‌آید، گویی آروین روایت‌های روزانه‌اش را در نیمه‌های شب به تصاویری بدل کرده که هر یک قصه‌ای در دل نهفته دارند؛ سرخوشی‌ها و شادی‌هایش، رنج‌ها و عصبانیت‌هایش و یا سوالات فلسفی در مواجهه با ایدئولوژی‌های مختلف را می‌توان در تک‌تک کارهای او مشاهده کرد.

در مقاله ای که در روزنامه شرق منتشر شد چنین نوشت: «کارتون ایران. هنری که روزی چون آواز سرمشق کشورهای همسایه چون ترکیه‌ عثمانی بود حالا مرده است.

خاستگاه هنر اعتراضی از حضور در رسانه های جریان اصلی به شبکه‌های اجتماعی شخصی افراد همچون اینستاگرام تقلیل یافت. برای من که در برابر هنر کارتون همچون در برابر مادرم سر تعظیم فرود می‌آورم این روزها غم‌انگیز است. افولی را شاهد باشم که هر جفنگ را در فضای اینستاگرامی به نام کارتون ببینم.»

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

آروین که از دوران نوجوانی در عرصه کارتون‌های مطبوعاتی وارد عرصه رسانه شده بود در متنی با عنوان «سخنی با نسل بی‌سنِ کارتونیستِ فردا» چنین نوشت: «شما باید بیش از آنچیزی باشید که گل‌آقا و فکاهه‌کشی یا درج مصور اخبار عامه موضوع کارتان شود.(…)

چه در سرت است؟ این سوال اصلی است. تصویرگری، دانستن تاریخ هنر و نقاشی و تاریخ تمدن و غیره و در جریان لحظه به لحظه‌ی اخبار روز و عشق به آدمی و وطن واحدی پیش‌نیاز است که هر کارتونیستی باید بداند.

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

وانگهی، بی‌خواندن و پاس کردن هزاران اثر ادبی کلاسیک و مدرن و بی‌دانستن و داشتن نگاهی درست به جهان چه سخنی و چه چیزی می‌توان افزود به انبوه جهان. ورنه کاریکاتور چهره‌ای، که با اغراق و بی‌منظور با بینی چهره‌ای تنها شوخی لوسی انجام داده که پشتش حسد به شخصیتی یا شیطنتی کودکانه و ساده با شخصی ولو نخبه یا با رخ شخصی بر آسمانی یا نشسته بر منبر، مصرف شخصی دارد.»

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

آروین در تولد ۴۱ سالگی خود نمایشگاهی با عنوان «درد عشقی کشیده‌ام دو سه پرس» در گالری ثالث به یاد استادش کامبیز درم‌بخش برپا کرد، آثاری که خود معتقد بود شبنامه‌ هستند در متنی درباره این نمایشگاه چنین نوشت: «چه قدر اذیتم کردن. اینو بنویسید. که خیلی اذیتم کردن، خیلی. نه فقط حاکمیت. بسیاری در اطرافم، بسیاری مردم. خاصه در این روزها. چه قدر انگار غریبه مانده‌ام. وانگهی، اذیت نشدم.

آروین بعد از مرگِ نقاشی‌هایش مُرد

آنچه که شب‌ها کشیده شد. با خودم می‌گفتم که من فقط یکبار زنده‌ام، چه بخواهم و چه نخواهم، جوونیم رفت و صدام رفته دیگه. اما چه عایدم شده. دقیقا مشابه و معادل عنوان نمایشگاه، آن چیزی که در زندگی شخصی من رخ داد. آمده‌ام افسرده با جانی دپ که همچنان شما مشاهده میکنی. و همان شد که شد.»

۲۴۴۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا