سیاسی

چند پرده از انگلیسی‌ستیزی رضاخان

چند پرده از انگلیسی‌ستیزی رضاخان

نمونه اخیر این موضوع اظهارات امام جمعه کرج بود که پشت تریبون نماز جمعه گفت: «انگلیسی‌ها این فرد بی‌سواد با پرونده سیاه را در ایران روی کار آوردند!»  در اینجا بدون آنکه ارادتی به خاندان پهلوی داشته باشم یا بخواهیم شخصی مانند رضاشاه را تطهیر کنم لازم می‌دانم چند پرده از انگلیس‌ستیزی شخص رضاخان را یادآور شوم.
 ۱- سال ۱۲۹۹ چندین ماه پیش از طرح‌ریزی کودتای سوم اسفند رضاخان از فرماندهان نیروهایی بود که مأموریت سرکوب جنبش جنگل را داشتند. اقتضای جنگ باعث شد این نیروها عقب‌نشینی کرده و به قزوین که اردوگاه انگلیسی‌ها بود پناه ببرند. در آنجا او برای نوشتن بار با ژنرال آیرونساید فرمانده قوای قزاق روبه‌رو می‌شود و آیرونساید از نیروهای ایرانی می‌خواهد که سلاح‌های خود را تحویل دهند. اما این سخن با پاسخ محکم رضا میرپنج روبه‌رو می‌شود. او می‌گوید: «قزاق‌ها نیروهای مخصوص اعلیحضرت پادشاه ایران هستند و از فرماندهٔ بیگانه دستور نمی‌گیرند.» 

 ۲- احداث راه‌آهن از سوی رضاشاه یکی دیگر از اقدامات خلاف میل حکومت او به شمار می‌رود؛ حال‌آنکه در طول سال‌های ادعا شده که انگلستان پشت پرده ساخت راه‌آهن بود. از آن بدتر آنکه عنوان شده مسیر خط‌آهن مورد بهره‌برداری دولت‌های روس و انگلیس در جنگ جهانی دوم قرار گرفت. اما اگر نگاهی زمان بهره‌برداری خط‌آهن و آغاز جنگ جهانی بیندازیم، می‌توانیم بگوییم غربی‌ها جنگ جهانی را به‌موقع آغاز نکردند و تأخیر دو سه ساله پس از بهره‌برداری از راه‌آهن ایران به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست. ضمن آنکه اساساً زمانی که ایران به دنبال خط‌آهن شمال به جنوب بود انگلستان و شوروی که در تضاد با هم قرار داشتند به‌اتفاق موافق طراحی مسیر شرق به غرب بودند! (نگاه کنید به مقاله «فرازوفرود تعیین مسیر راه‌آهن سراسری در ایران» نوشته «مصطفی نوری»)
 ۳- دیگری، داستان مشهور انداختن قرارداد دارسی در بخاری توسط رضاشاه است که احتمالاً همه آن را شنیده یا خوانده‌اند. در پی اعتراضاتی که نسبت به عملکرد شرکت انگلیسی دارسی وجود داشت، رضاخان در جلسه‌ای قرارداد نفتی دارسی را به بخاری انداخته و آن را سوزاند. در پی این کار حتی دولت انگلیس به ایران اعتراض و از ایران به جامعه ملل متحد شکایت کرد.
 ماجراهای سرکوب شیخ خزعل که تحت حمایت انگلستان بود هم چون بحث‌های فنی مفصل‌تری می‌طلبد باشد برای زمانی دیگر. اما همین بس که نگاه رضاخان به انگلستان به ترس فرزندش از دولت انگلستان منجر شده بود. در خاطرات علم چندین بار به بدبینی محمدرضا به غربی‌ها اشاره شده.
 هوشنگ نهاوندی در تاریخ شفاهی روایت کرده موقعی که به دیدار شاه می‌رفته تا از او بخواهد کشور را ترک نکند، با خودروی سفرای انگلیس و آمریکا مواجه می‌شود. شاه می‌گوید سفرای آمریکا و انگلیس نظر دیگری دارند. او همچنین در واکنش به نهاوندی که می‌گوید سفرا با خودروی رسمی به کاخ رفته‌اند، نیز پاسخ می‌دهد: «خجالت نمی‌کشند؟» 
لب مطلب آن است که دیو و دد ساختن از شخصیت‌ها کار شهرزاد قصه‌گو و مختص قصه‌های هزار و یک شب است نه کسانی که در عرصه عمومی سخن می‌گویند.
 به نظر می‌رسد این مساله ناشی از آن است که بسیاری از ایرانیان همچنان فاقد ذهنی نسبی‌اندیش اند. اما این موضوع نه‌تنها نافی مسئولیت تریبون داران نیست؛ بلکه مسئولیت همه کسانی که در عرصه عمومی سخن می‌گویند را دوچندان می‌کند.
* روزنامه نگار
۲۷۲۱۱

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا